شعار اهالی تولون و خان کندی در حمایت از پیامبر اعظم(ص) (بالدم بالروح نفدیک یا رسول الله)

شعار اهالی تولون و خان کندی در حمایت از پیامبر اعظم(ص) (بالدم بالروح نفدیک یا رسول الله)

بِالدّم بالرّوح نَفدیکَ یا رَسول الله


مبادا خروس از ما زرنگتر باشد

مرهمی برای دردهایم/ برگرفته ای از آیات جزء سوم؛

مبادا خروس از ما زرنگتر باشد


راسخون : نقطه اوج قرآن:


*الله لا اله الا هو الحی القیوم لا تأخذه سنه و لا نوم ....(225/ بقره)


این آیه شریفه که به آیه الکرسی معروف است، از شریف ترین آیات قرآن مجید می باشد و روایات بسیاری در فضیلت آن نقل شده است.


از امام صادق (ع) روایت شده است: «ابوذر غفاری به رسول خدا عرض کرد: یا رسول الله مهم ترین و پر فضیلت ترین آیه ای که بر شما نازل شده است، کدام است؟ حضرت فرمودند: آیه الکرسی.»


قرائت آیه الکرسی در اوقاتی که ذکر می شود فضلیت زیادی دارد: پس از نمازهای یومیه، هنگام خارج شدن از خانه، سوار شدن بر وسیله نقلیه، هنگام مسافرت، هنگام خوابیدن، زیارت اهل قبور و هر صبح و شام.


شایان ذکر است که بنابر نقل مشهور آیه الکرسی همین یک آیه یعنی از «الله لا اله... العلی العظیم» است.


احادیث مربوطه:


امام صادق (ع): برای هر چیزی نقطه اوج و ارتفاع است و نقطه اوج قرآن آیه الکرسی است.


امام علی (ع): باور نمی کنم کسی اسلام را فهمیده یا در اسلام متولد شده باشد و شب را به صبح برساند و آیه الکرسی را نخواند، اگر بدانید که در آین آیه چیست، در هیچ حالی خواندن آن را ترک نخواهید کرد.


پیامبر اکرم (ص): آیه الکرسی را از گنجینه ای که زیر عرش است، به من داده اند و چنین چیزی به هیچ پیغمبری قبل از من داده نشده است.


استغفار در سحرگاهان:


الصبرین و الصدقین و القنتین و المستضعفین و المستغفرین بالاسحار (17/ آل عمران)


در روایات، معصومین استغفار در سحر را به نماز شب و استغفار قنوت آخر _که در نماز یک رکعتی وتر است_ تفسیر کرده اند. از امام صادق (ع) روایت شده است: هر کس یک سال در نماز وتر، هفتاد بار در حال ایستاده بگوید: «استغفر الله ربی و اتوب الیه» خداوند او را در درگاه خود از مصادیق «المستغفرین بالاسحار» به حساب می آورد و آمرزش خدا برای او حتمی خواهد شد.


احادیث مربوطه:


لقمان: در سفارش به فرزند خود فرمود: فرزندم مبادا خروس از تو زرنگتر باشد، هنگام سحر که تو در خوابی او بر می خیزد و آمرزش می طلبد.


پیامبر اکرم (ص): زیاد استغفار کنید، زیرا خداوند آمرزش خواهی را به شما یاد نداد، مگر برای اینکه می خواهد شما را بیامرزد.


امام علی (ع): با آمرزش خواهدی، خود را معطر کنید تا بوی گناهان شما را رسوا نکند.


زنده بودن مسیح:


اذ قال الله یعیسی انی متوفیک و رافعک الی و مطهرک من الذین کفروا...(55/ آل عمران)


از آیات قرآن استفاده می شود که حضرت مسیح هم اکنون زنده است. در این آیه، خداوند از لفظ «توفی» استفاده کرده است. توفی یعنی گرفتن چیزی و علت این که به مرده متوفی گفته می شود، این است که جان او گرفته شده است. البته توفی در این آیه به معنای میراندن نیست؛ بلکه بدین معناست که خداوند، حضرت عیسی را از میان یهود برگرفت و ایشان را از دست آنها نجات داد.


تبعیت؛ تنها راه رابطه با مردان خدا:


ان اولی الناس بابراهیم للذین اتبعوه و هذا النبی و الذین آمنو و الله ولی المؤمنین. (68/ آل عمران)


در این آیه، این حقیقت بیان شده است که هیچ رابطه ای بالاتر از رابطه مکتبی نیست و ارتباط با مردان خدا و اولیاء الله، تنها از طریق تبعیت و پیروی از آنهاست.


بنابراین هیچ کس نمی تواند ادعای ارتباط و نزدیک با پیامبر (ص) و امامان معصوم (ع) را بکند مگر از راه پیروی آنها.


احادیث مربوطه:


امام علی (ع): سزاوارترین مردم به پیامبران، آنهایی هستند که به دستورهای پیامبران بیش از هر کس عمل کنند.


امام علی (ع): دوست پیامبر کسی است که فرمان خدا را اطاعت کند هر چند نسبتش از او دور باشد و دشمن پیامبر کسی است که نافرمانی خدا کند، هر چند مراتب خویشاوندی اش با او نزدیک باشد.

آیات امروز شامل معرفی مهمترین و پر فضلیت ترین آیه نازل شده بر پیامبر، سفارش لقمان به فرزندش در خصوص مراقبت از پیشی گرفتن خروس و ... می گردد.


گرفته شدن پیمان الهی از پیامبران درباره پیامبر اسلام:


و اذ اخذ الله میثاق النبیین لما آتیتکم من کتب و حکمه... (81/ آل عمران)


آیه شریفه این نکته را بیان می کند که تمام پیامبران، طبق عهد  و پیمانی که با خدا  بستند، موظف بودند اگر پیامبری از پیامبران خدا را درک کردند، به او ایمان آورند و یاری اش کنند.
مصداق روشن آن پیامبر، پیامبر اسلام می باشند. روایات متعددی در این زمینه نقل شده که روشن می کند نه تنها خداوند درباره شخص پیامبر پیمان گرفته، درباره وصی او نیز پیمان گرفته است.


احادیث مربوطه:


امام صادق (ع): خداوند هیچ پیامبری را مبعوث نکرد مگر اینکه از او پیمان گرفت که به نبوت محمد و پیشوایی علی ایمان بیاورد.


منبع: راسخون

آدرس بهشت در این دنیا

مرهمی برای دردهایم / برگرفته ای از آیات جزء چهارم؛

آدرس بهشت در این دنیا


راسخون : درجات تقوی


یا ایها الذین آمنوا اتقو الله حق تقاته و لاتموتن الا و انتم مسلمون (102/ آل عمران)


تقوای الهی به معنای برکناری و حفظ کردن خود از عذاب خداوند است و با اطاعت و خضوع در برابر دستورهای الهی و شکر نعمت ها تحقق می یابد. این آیه، مؤمنان را به داشتن حق تقوی، که بالاترین درجه آن است دعوت می کند. حق تقوی به معنای اطاعت محض و خضوع کامل در برابر دستورهای خداوند است.


مسلم است که تقوی مراتب و درجات متعددی دارد و این آیه به بالاترین درجه آن اشاره می کند؛ در حالی که بسیاری از مردم، توانایی چنین تقوایی را ندارند. به همین دلیل خداوند در آیه 16 سوره تغابن می فرماید: «تا آنجا که توانایی دارید تقوی پیشه کنید.»


احادیث مربوطه:



امام صادق (ع): حق تقوی و پرهیزگاری این است که پیوسته فرمان خدا اطاعت شود و هیچ گاه معصیت نشود؛ همواره او یاد شود و فراموش نشود، همیشه در برابر نعمت های او شکرگزاری شود و کفران نعمت او نشود.


امام علی (ع): هنگامی که این آیه نازل شد، اصحاب پیامبر عرض کردند: ما طاقت حق تقوی را نداریم؟ پس خدا تخفیف داد و این آیه را نازل فرمود: «تا آنجا که توانایی دارید، تقوی پیشه کنید.»


امام علی (ع): تقوا، نهایت خشنودی خداوند از بندگان و نهایت خواسته او از آفریدگانش می باشد.


آیا بهشت و دوزخ هم اکنون موجودند؟


و سارعوا الی مغفره من ربکم و جنه عرضها السموات و الارض اعدت للمتقین(133/ آل عمران)


ممکن است با خواندن این آیه این سوال پیش بیاید که آیا بهشت و دوزخ هم اکنون آفریده شده اند و وجود خارجی دارند یا بعدا در پرتو اعمال مردم ایجاد می شوند و نیز با توجه به اینکه قرآن می فرماید: وسعت بهشت به اندازه آسمان ها و زمین است بهشت در کجا قرار دارد؟ اکثر دانشمندان اسلامی با توجه به آیات و روایات برآنند که بهشت و دوزخ هم اکنون وجود دارند و در درون و باطن این جهان هستند.

ما این آسمان و زمین و کرات گوناگون را با جشم خود می بینیم، اما عوالمی را که در درون این جهان قرار دارند، نمی بینیم و اگر دید و درک بیشتری داشتیم، هم اکنون می توانستیم آنها را ببینیم، مانند بسیاری از امواج که با حواس پنجگانه درک شدنی نیستند، اما با گیرنده های مخصوص به خوبی درک می شوند.


احادیث مربوطه:


امام صادق(ع): بوی خوش بهشت از فاصله هزار سال به مشام می رسد اگر تمام جنیان و انسان ها در خانه کسی که پائین ترین درجه را در بهشت دارد، میهمان شوند، او تمام آنها را با خوراکی ها و نوشیدنی های گوارا پذیرایی می کند و چیزی از آنچه نزد اوست، کاسته نمی شود.


امام علی (ع): جان بهای شما جز بهشت نیست، پس آن را جز به بهشت مفروشید.


امام علی (ع): با ناملایمات است که بهشت به دست می آید.


هر نفسی طعم مرگ را می چشد


کل نفس ذائقه الموت و انما توفون اجورکم....(185/ آل عمران)


تعبیر چشیدن، اشاره به احساس کامل دارد. گاهی می شود که انسانی غذایی را با چشم می بیند یا با دست لمس می کند ولی احساس کامل نمی کند، مگر زمانی که آن را بچشد. گویا در سازمان خلقت، مرگ نیز نوعی غذا برای آدمی و موجودات زنده است.


احادیث مربوطه:


پیامبر اکرم (ص): مرگ برای مؤمن همانند یک دسته گل خوشبو است.


پیامبر اکرم (ص): کسی که چشم به راه مرگ باشد، در کارهای نیک بکوشد.


پیامبر اکرم (ص): هیچ یک از شما به خاطر گزندی که به او می رسد، مرگ را آرزو نکند و اگر ناچار به این کار شد، بگوید: بار خدایا تا زمانی که زندگی برای من بهتر است مرا زنده بدار و هر گاه مرگ برایم بهتر بود، مرا بمیران.


تجسم اعمال و مجازات خوردن مال یتیم:


ان الذین یأکلون اموال الیتمی ظلما انما یأکلون فی بطونهم نارا و سیصلون سعیرا (10/ نساء)


اعمال ما علاوه بر چهره ظاهری خود، یک چهره واقعی نیز دارد که در این جهان از نظر ما پنهان است، اما در جهان دیگر ظاهر می شود و تجسم اعمال واقعیت می یابد. قرآن در این آیه می گوید: که آنها که مال یتیم را می خورند، گر چه چهره ظاهری عملشان بهره گیری از غذاهای لذیذ و رنگین است، چهره واقعی این غذاها آتش سوزان است و همین چهره است که در قیامت آشکار می شود.


احادیث مربوطه:

امام باقر(ع): کسی که مال یتیم را بخورد، روز قیامت خواهد آمد در حالی که آتش در شکمش چنان افروخته است که شعله های آن از دهان او خارج می شود و تمام اهل محشر می فهمند که او خورنده مال یتیم است.


فاطمه زهرا (س): خداوند پرهیز از خوردن مال یتیم را به دلیل جلوگیری از ظلم و حق کشی واجب فرمود.


پیامبر اکرم (ص): بدترین خوراک ها، به ناحق خوردن مال یتیم است.


احترام و خوشرفتاری با زنان:


یا ایها الذین آمنوا لا یحل لکم ان ترثوا النساء کرها...(19/ نساء)


خداوند در این آیه به مردان دستور می دهد که با همسرانشان به طور شایسته رفتار کنند، در روایات نیز تأکید فراوانی بر این مطلب شده است.


احادیث مربوطه:


پیامبر اکرم (ص): هر که همسری برای خویش گرفته، پس باید او را گرامی بدارد.


پیامبر اکرم (ص): ملعون است، ملعون است کسی که حقوق افراد تحت سرپرستی اش را ضایع کند.


امام صادق (ع): خدا رحمت کند کسی را که بین خود و همسرش رابطه نیک برقرار کرد و با وی خوش رفتاری کرد.

منبع:راسخون
 

وای بر گرگ دلانی که با زبان نرم به لباس میش در می آیند

مرهمی برای دردهایم / برگرفته ای از آیات جزء پنجم؛

وای بر گرگ دلانی که با زبان نرم به لباس میش در می آیند


راسخون : آفت عمل:


و الذین ینفقون اموالهم رئاء الناس و لا یومنون بالله و لا بالیوم الآخر...(38/ نساء)


تظاهر و ریا یک بلای بزرگ اجتماعی است. از نظر اسلام، ارزش هر عمل بستگی به انگیزه آن دارد و به تعبیر دیگر، اساس هر عمل را نیت تشکیل می دهد، آن هم نیت خالص.
اسلام پیش از هر چیز پرونده نیت را بررسی می کند چرا که این نیت است که به عمل شکل می دهد.


احادیث مربوطه:


پیامبر اکرم(ص): وای بر کسانی که دین را وسیله کسب دنیا می کنند و با زبان نرم خود در برابر مردم به لباس میش در می آیند، گفتارشان از عسل شیرین تر است و دلهایشان دل گرگ است.


امام صادق(ع): از ریاکاری بپرهیز، زیرا هر که برای غیر خدا کاری کند، خدا او را به همان کسی که برایش کار کرده است، واگذارد.


امام علی(ع): ریاکار را سه نشانه است: وقتی چشمش به مردم می افتد کوشا می شود، وقتی تنهاست سستی و تنبلی می ورزد و دوست دارد در هر کاری ستایش شود.


توسل و تأثیر آن از جانب قرآن:


و ما ارسلنا من رسول الا لیطاع باذن الله و لو انهم ظلموا انفسهم....(64/ نساء)


از این آیه، پاسخ کسانی که توسل به پیامبر و امامان را نوعی شرک می پندارند، روشن می شود، زیرا این آیه به صراحت می گوید: رفتن به سراغ پیامبر و شفیع قرار دادن او در درگاه خدا و وساطت و استغفار او برای گنهکاران مؤثر است و موجب پذیرش توبه و رحمت الهی خواهد شد. البته چنین شفاعتی نیازمند به وجود زمینه و شایستگی در خود خطاکاران نیز دارد.

احادیث مربوطه:


پیامبر اکرم (ص): کسیکه به شفاعت کردن من ایمان نداشته باشد، خداوند شفاعت مرا به او نرساند.


پیامبر اکرم(ص): شفیعی کارآمدتر از توبه نیست.


پیامبر اکرم(ص): شفاعت کنندگان 5 چیزند: قرآن، خویشاوند، امانت، پیامبر شما و اهل بیت پیامبرتان.


جان را چه کسی می گیرد؟


ان الذین توفهم المئلکه ظالمی انفسهم قالوا فیم کنتم ....(97/ نساء)


این آیه، قبض روح را به فرشتگان نسبت می دهد. در حالی که آیه 42 سوره زمر می فرماید: خداوند جان را هنگام مرگ می گیرد و نیز در آیه 11 سوره سجده می خوانیم: بگو فرشته مرگ که بر شما مأمور شده، جان شما را می گیرد.


مفسران در توضیح این آیات می گویند: فرشتگان، مأموران فرشته مرگ یعنی حضرت عزرائیل هستند و از او فرمان می برند و عزرائیل نیز از طرف خدا مأمور گرفتن جانهاست. پس نسبت دادن قبض روح به هر سه اینها درست است؛ مانند اینکه می توانید ساخت بنایی را هم به کارگرها، هم به مهندس ناظر و هم به مالک اصلی نسبت دهیم.


امکان بخشش همه گناهان جز شرک:


ان الله لا یغفر ان یشرک به و یغفر ما دون ذلک لمن یشاء... (116/ نساء)


این آیه افراد موحد و یکتاپرست را به لطف و رحمت خدا دلگرم می کند، زیرا در آن امکان بخشش هر گناهی غیر از شرک بیان شده است.


زیرا افراد بسیاری هستند که مرتکب گناهان بزرگی می شوند و برای همیشه از رحمت و آمرزش الهی مأیوس می گرند. همان سبب می گردد که در باقیمانده عمر خود، راه گناه و خطا را با همان شرارت بپیمایند؛ ولی امید به آمرزش و عفو خداوند وسیله مؤثری در بازداشتن آنها از گناه و طغیان است.


البته شامل افرادی می شود که شایستگی از خود نشان دهند.

احادیث مربوطه:


امام علی (ع): آمرزش خواهی، روزی را می افزاید.


پیامبر اکرم(ص): گاه قلبم را غباری می گیرد و من روزی هفتاد مرتبه از درگاه خدا آمرزش می طلبم.


امام رضا (ع): کسی که از گناهی استغفار کند و باز آن را انجام می دهد، مانند کسی است که پروردگارش را ریشخند کند.


عزت نزد خداست، نه دشمنان خدا:


الذین یتخذون الکفرین اولیاء من دون المؤمنین ایبتغون عندهم العزه فان العزه لله جمیعا(139/ نساء)


این آیه به مسلمانان هشدار می دهد که عزت خود را در همه شئون زندگی، در دوستی با دشمنان اسلام نجویند؛ بلکه تکیه گاه خود را ذات پاک خداوندی قرار دهند که سرچشمه همه عزت هاست.

احادیث مربوطه:


امام علی(ع): عزیز غیر خدایی، ذلیل است.


امام علی(ع): هر کس با مردم به انصاف رفتار کند، خداوند جز بر عزت او نیفزاید.


امام علی(ع): چشم نداشتن به دست مردم، موجب عزت دینی مؤمن است.
 

منبع: راسخون

نيايش خدا

تورا چو یاد می کنم، جهان می شوم، خدا


کنار تو رسیده بی کران می شوم، خدا

صفات تو که می برم، زمین می شود سما

در این میانه همچو کهکشان می شوم، خدا

تورا صدا نمی کنم،چو خود همیشه با منی

منم که از تو گه-گهی نهان می شوم، خدا

اگر گهی ز رنج و یاس دلم شکست و پاره شد

به تو پناه برده پُرتوان می شوم، خدا

نبودی- جاذبه کجا؟ تو هستی، هست جاذبه

که از تو سوی تو چنین روان می شوم، خدا

مرا ز خود مران که من غبار درگه توام

و با تو در خودیی خود عیان می شوم، خدا
 

شاعر:اعظم خواجه اف(خجسته)

سلام بر همه بزرگوارانی که چشم رنجه فرموده نیایش بنده را مرور کردند.
از آن که نرسیدم عرض ارادت نمایم از همه شما معذرت می خواهم.

با نگاه به اشعار شما انشاءا ... جبران خواهم کرد.


@};- @};- @};- @};- @};- @};- @};- @};- @};- @};- @};- @};-
@};- @};- @};- @};- @};- @};- @};- @};- @};- @};- @};- @};-
@};- @};- @};- @};- @};- @};- @};-
@};- @};- @};- @};- @};- @};- @};- @};- 
اعظم خواجه اف(خجسته)


تعزیه و تعزیه خوانی

تعزیه و تعزیه خوانی    



    سوگواری
 و مدیحه سرائی
و موسیقی ایرانی



تعزيه يا شبيه‌خوانى در اصل نمايشى است برپايه قصه‌ها و روايات مربوط به زندگى و مصائب خاندان پيامبر اسلام و بخصوص وقايع ماه محرم سال ۶۱ هجرى در کربلا براى امام حسين (ع) و خاندانش. ابتدا دسته‌هايى وجود داشتند که از برابر تماشاچيان مى‌گذشتند و با سينه زدن، زنجير زدن و کوبيدن سنج و نظاير آن و حمل نشانه‌ها و علم‌ها و نيز هم‌آوازى و هم‌سرایى در خواندن نوحه، ماجراى کربلا را به مردم يادآورى مى‌کردند. در مرحله بعد آوازها کمتر شد و نشانه‌ها بيشتر و يکى دو واقعه‌خوان ماجراى کربلا را نقل مى‌کردند و سنج و طبل و نوجه آنها را همراهى مى‌کرد. چندى بعد، تعدادى از نقالان، چند شبيه يا لباس‌هاى نزديک به واقعيت، شبيه‌سازى مصائب خود را شرح مى‌دادند. در مرحله بعد، شبيه‌ها با هم گفت و شنيد مى‌کردند. بعد بازيگران پديد آمدند. در آخرين نيم قرن دوره صفويه، تعزيه تحول نهائى خود را طى کرده و به شکلى که مى‌شناسيم در آمد.بدليل حفظ حرمت، فقط مردان در اين دسته‌ها حضور مى‌يافتند و نقش زنان را جوانان کم سال بازى مى‌کردند.

در ابتداى دوره قاجاريه، تعزيه، بدليل حمايت شاهان و طبقه مرفه جديد بازرگان و سياسي، دامنه‌دار تر شد. بعدها در نمايش‌خانه‌هاى موقت بنام تکيه يا حسينيه اين نمايش‌ها اجرا مى‌شدند. تاريخ دقيق ساختمان يکى از اين تکيه‌هاى ثابت يعنى تکيه نوروزخان، ۱۱۷۷ ه.ش ، مقارن اوايل سال‌هاى سلطنت فتحعلى‌شاه است. در نخستين مراحل تعزيه، بسيارى از نقالان مذهبى و غيرمذهبى به بازى در آن پرداختند. به اين ترتيب تعزيه از مايه و سبک نقالى تاثير گرفت. تعزيه در دوره ناصرالدين‌شاه قاجار به اوج خود شکوه و توسعه خود رسيد. ساختمان مدور تکيه دولت در چهار طبقه، مجلل‌ترين نمايش‌خانه‌هاى تعزيه بوده است. همينطور مى‌توان از تکيه شاهي، تکيه ولى‌خان، سپهسالار، تکيه قورخانه، تکيه سرچشمه، تکيه عزت‌الدوله، تکيه نوروزخان، تکيه چهل تن، تکيه سيد ناصرالدين‌و ... ياد کرد.

متن تعزيه يا تعزيه‌نامه، اغلب به شعر بود و شعر تعزيه عاميانه بود. زمينه شعرى تعزيه را رسم مرثيه‌سرايى ايجاد مى‌کرد و وقايع و داستانش را اساطير و حماسه‌هاى مذهبى که از طريق نقالى مذهبى به او رسيده بود، تشکيل مى‌داد. از اوايل دوره ناصرالدين‌شاه نوعى مقدمه به تعزيه اضافه شد که پيش‌واقعه خوانده مى‌شد. کم‌کم شکلى از تعزيه با رنگ هزل و مضحکه و مسخره بوجود آمده که ”گوشه“ نام گرفت، گوشه تعزيه نامه‌اى بود تفننى و فکاهى که افراد آن اشخاص اساطير مذهبى اسلامى بودند. هر تعزيه‌نامه کامل را يک مجلس يا دستگاه مى‌گفتند و به اشخاص بازى شبيه گفته مى‌شد. به کارگردان نيز تعزيه‌گردان يا شبيه‌گردان يا استاد مى‌گفتند. پس از دوره ناصرالدين‌شاه از اهميت و جلال تعزيه کم‌کم کاسته شد، اما عموميت آن محفوظ ماند. در دوره محمدشاه و احمدشاه ، تعزيه تدريجا حمايت اشراف را از دست داد. در تعزيه موسيقى جايگاه مهمى داشت و تعدادى سنت در موسيقى از طريق اجراى تعزيه بوجود آمد. يکى از ازرش‌هاى نمايشى آوازهاى تعزيه در آن بود که قطعه‌ها و مقام‌هاى موسيقى با موضوع و شخص انطباق مى‌يافت.دسته‌هاى نوازنده موسيقى در هيئت‌هاى هفت يا هشت نفرى قرار مى‌گرفتند و سازها عبارت بود از شيپور، ني، قره‌ني، طبل، دهل، کرنا و سنج.

اثر چندین عامل موسیقایی را می توان در موسیقی تعزیه یافت که مهم ترین آنها تقسیمات موسیقی ایرانی است که اجزای اصلی آوازهای تعزیه را شکل می دهد. در اکثر شهرها برای شبیه سازی ، ردیف خاصی را سرمشق قرار می دهند. مثل شبیه سازی حضرت عباس = چهارگاه حر = عراق . آوازهای دشتی و شوشتری ، بیشترین کاربرد را در آوازهای مذهبی و تعزیه دارند. در بین آنها موسیقی ای که در مناطق مختلف ایران اجرا می شود نقش مهمی در تعزیه دارد. در کنار تعزیه هایی که در مناطق مرکزی و قسمتی از پایتخت اجرا می شود ، تعزیه در فارس ، گیلان ، مازندران ، آذربایجان کومش ( سمنان ، دامغان و شاهرود ) لرستان و کرمانشاه و بوشهر به وسیله آوازهای محلی در کنار تقسیمات موسیقایی ایرانی همراهی می شود. هر کسی می تواند به راحتی حضور موسیقی سنتی ایرانی را در اکثر تعزیه ها در شکل آواز یا موسیقی دستگاهی تعزیه که به وسیله آلات موسیقی چون بوق و نی و کرنا و ... اجرا می شود ، تشخیص دهد.

سوگ‌ها و عزاهاى عمومى و خصوصى، استان سيستان وبلوچستان :


مردم سيستان و بلوچستان پيرو دين مبين اسلام هستند. در سيستان بيشتر مردم شيعه اثنى عشرى و عده‌اى نيز مذهب تسنن (حنفي) دارند، ولى در بلوچستان بيش‌تر مردم داراى مذهب سنى حنفى هستند. برگزارى سوگ‌ها و عزاهاى عمومى در بين اهل تسنن و تشيع همچون ساير نقاط کشور صورت مى‌گيرد، ولى به عزادارى‌هاى خصوصى اهميت خاصى مى‌دهند. اين اهميت نشانه الفت و همبستگى عميقى است که در ميان مردم سيستان و بلوچستان وجود دارد. موقعى که کسى مريض مى‌شود همه بستگان و همسايگان براى ديدن بيمار مى‌روند. اين عيادت را اصطلاحاً «پرسه» مى‌گويند. در مجلس پرسه معمولاً پيرمردها قصه‌اى براى ديگران نقل مى‌کنند و از مهمانان با چاى و قليان پذيرائى مى‌شود. اگر بيمار بهبود نيافت و فوت کرد، مجلس پرسه به مجلس عزا و سوگوارى مبدل مى‌شود. حاضرين به گريه و زارى مى‌پردازند، مراسم تدفين برپا مى‌شود. اگر متوفى زن باشد او را زن و اگر مرد باشد او را مرد غسل مى‌دهد. پس از غسل، متوفى را در کفن مى‌پيچند و آخوند محل (مولوي) و مردم بر ميت نماز مى‌خوانند. سپس متوفى را در تابوت قرار مى‌‌دهند و به گورستان حمل مى‌‌نمايند. موقعى که تابوت به گورستان نزديک شد، مردمى که در گورستان جمع شده‌اند به احترام متوفى به استقبال جنازه مى‌روند. جنازه را در گور قرار مى‌دهند. يکى از نزديکان متوفى صورت ميت را باز مى‌کند و اجازه مى‌دهد همگان براى آخرين بار او را ببينند. پس از آن روى مرده را مى‌پوشانند و قبر را با خاک پر مى‌کنند، آنگاه مقدارى خرما به حاضران احسان مى‌شود که خوردن آن را ثواب مى‌دانند. پس از اين مرحله همهٔ حاضرين به خانهٔ متوفى باز مى‌گردند و پس از خوردن چاى و کشيدن قليان و خواندن فاتحه متفرق شده و به خانه‌هاى خود مى‌روند. معمولاً بستگان متوفى افرادى را که در مراسم تدفين حضور داشتند به نهار دعوت مى‌کنند و نزديک‌ترين فرد متوفى به مدت سه روز در خانه مى‌ماند. در اين مدت جهت تسلاى خاطر او به ديدنش مى‌روند. روز سوم نيز به عمل خير طبخ و احسان غذا مى‌پردازند. در روز چهارم اهالى را براى صرف ناهار دعوت مى‌کنند و براى آمرزش روح متوفى فاتحه مى‌خوانند و صلوات مى‌فرستند. پس از گذشت يک سال از تاريخ فوت، همگان را به ناهار دعوت مى‌کنند و پس از صرف ناهار فاتحه مى‌خوانند و صلوات مى‌فرستند و متفرق مى‌شوند. بدين ترتيب آخرين احترام نسبت به فرد فوت شده به عمل مى‌آيد.

سوگ‌ها و عزاهاى ملى، مذهبى و خانوادگى، استان چهارمحال وبختيارى :

مراسم سوگوارى در ميان بختيارى‌ها اهميت خاصى دارد و همراه با مراسم پرسوز و گدازى برگزار مى‌شود که محتملاً نشانهٔ‌انس و الفت و همبستگى عميقى است که ميان آن‌ها وجود دارد. اين اهميت هم در عزادارى‌هاى مذهبى و هم در عزادارى‌هاى خصوصى به بارزترين شکل مشهود است. عزادارى براى ائمهٔ اطهار به ويژه در ماه محرم مثل تمام نقاط ايران باشکوه برگزار مى‌شود. شيوهٔ اجراى مراسم تقريباً مثل ساير نقاط ايران است. دسته‌هاى زنجيرزنى، سينه‌زنى و حضور در مراسم مساجد و تکايا و گوش دادن به سخنان وعاظ از جمله جلوه‌هاى برگزارى اينگونه مراسم است. برگزارى مراسم عزادارى خانوادگى نيز جالب توجه است. در ايل بختيارى وقتى کسى فوت کند، ايل يکپارچه غرق ماتم و غم مى‌شود، انگار که همه برادر مرده‌اند و يا در سوگ خواهر خود نشسته‌اند. سالى طول مى‌کشد تا ياد عزيز از دست رفته به فراموشى سپرده شود. لحظه‌اى صاحب عزا را رها نمى‌کنند، «چوقا» از تن بيرون مى‌کنند و لباس سياه مى‌پوشند. وقتى خبر مردن زن يا مرد بختيارى گوش به گوش در ايل پيچيد، همه جمع مى‌شوند و متوفى را بر تخته پاره‌اى مى‌گيرند، مردها تخته را بر دوش مى‌گذارند تا به نزديکترين رودخانه محل برسند و با آب رود غسلس دهند. متوفى اگر زن بود در پناهگاهى کنار رود به وسيله زن شسته مى‌شود. بعد از غسل، سيد همراه ايل يا «سيد پيرشاه» يا «سيد امام‌زاده»هاى اطراف مسير و مکان کوچ و استقرار را خبر مى‌کنند تا بر مرده نماز ميت بگذارند و سپس مرده را به خاک مى‌سپارند. خاک که گودى گور را پر کرد، مردها در فاصلهٔ دور مى‌ايستند و و زن‌هاى ايل به دور گور حلقه مى‌زنند، گريه سر مى‌دهند و همراه با مرثيه که «گاگريو» گفته مى‌شود به شرح حال زندگى مرده مى‌پردازند.

در اين هنگام توشمال‌ها آهنگ غم‌انگيزى به نام «چپي» مى‌نوازند. بعد از اين مراسم «خيرات» شروع مى‌شود. صاحب عزا چادر سياهى برپا مى‌کند، مردم ايل تيره به تيره، طايفه به طايفه، براى دلدارى صاحب عزا مى‌آيند و «سرباره» مى‌آورند. معمولاً هر ده خانوار يا پانزده خانوار به نسبت امکانات مالى خود، ‌گوسفندى، پولى يا مقدارى قند و چاى همراه خود مى‌آورند که به آن سرباره مى‌گويند. سرباره مخارج عزادارى صاحب عزا را کاهش مى‌دهد. اين مراسم تا يک سال به طول مى‌انجامد، چرا که شايد تيره يا طايفه‌‌اى در مسافت‌هاى دور باشد و يا امکان حضور به موقع پيدا نکرده باشد. در سر سال خانواده صاحب عزا موظف است که با خريدن لباس‌هاى رنگارنگ به چادرها سر بزند و لباس‌هاى سياه را از تن آن‌هايى که براى همدردى با آنها سياه‌پوش بوده‌اند، در آورند و لباس رنگى هديه شده را بپوشانند. معمولاً زن‌‌هايى که پا به سن گذاشته‌اند و شوى از دست مى‌دهند، ديگر لباس سياه را از تن بيرون نمى‌آورند و تا آخر زندگى سياه‌پوش مى‌مانند. اما اگر زن جوان شوهر از دست داده باشد، ‌بعد از يک سال، ‌زن‌هاى مسن تيره و طايفه با لباس‌هاى رنگارنگ که قبلاً آماده کرده‌اند به سراغ او رفته و با اصرار از او مى‌خواهند که لباس سياه را از تن بيرون کند. وقتى کلانتر يا يکى از سرشناسان ايل بميرد، مراسم خاصى انجام مى‌شود. بدين ترتيب که زين و برگ اسب يا اسبانى را با پارچه سياه مى‌پوشانند و بر گردن اسب نيز پارچه‌هاى رنگين که يک سر آن بر زين و سر ديگرش روى پيشانى اسب است به بند دهانه مى‌بندند؛ سپس اسب را در حالى که دهانهٔ آن به دست يک نفر است در محوطهٔ امام‌زاده مى‌گردانند. اين پارچه را «يال پوش» مى‌‌‌گويند. چوقا و تفنگ متوفى را نيز روى اسب مى‌بندند. به علت طول زمان عزادارى در بختيارى که گاهى تا يک سال ادامه مى‌يابد، صاحبان عزا مخارج سنگينى را نيز متحمل مى‌شوند.

عزادارى و تعزيه‌خوانى، استان مازندران :


عزادارى و تعزيه‌خوانى در روستاى ميخسار کجور معروف است. رونق و اوج آن در ده روز اول محرم است. اهالى از نقاط مختلف و شهرستان‌هاى ديگر به زادگاه خود مى‌آيند تا در مراسم سوگوارى شرکت کنند. مرثيه‌خوان‌ها نيز که خود بومى هستند، در اين مراسم شرکت مى‌کنند. کسانى هم که نذر دارند به ترتيب نوبت، يا ناهار يا شام نذرى در مسجد روستا احسان مى‌‌کنند. سابقاً مراسم تعزيه‌خوانى و شبيه‌خوانى حوادث کربلا رواج داشت و انواع لباس، سپر، کلاه‌خود و زره جمع‌آورى و نگهدارى مى‌شد. گاهى نيز از طالقان و قزوين براى تعزيه‌خوانى به ميخسار مى‌آمدند. اکثر شب‌ها، به شکل و حالت ايستاده و با خواندن مرثيه‌هاى ضربى و آهنگين سينه مى‌زدند. عمل اين حلقه ايستاده را که مى‌چرخيد، «جوش زدن» مى‌ناميدند، يک نفر در وسط حلقه، حفظ هماهنگى و نظم را به عهده داشت تا آهنگ سينه‌زنى را تنظيم کند. معمولاً انبوه سينه‌زن‌ها تلاش مى‌کردند با ابراز احساسات در ميان مردم کسب اعتبار کرده و به ثواب اخروى برسند. ظهر عاشورا يا روز دهم محرم که مراسم سينه‌زنى به اوج خود مى‌رسيد، اسبى را با پارچه‌اى سفيد که تمامى آن با ماده‌اى قرمز، به نشان محل خونفشان تيرهاى اشقيا رنگ شده بود و همچين با پارچه‌اى رنگين و شمشير و چکمه مى‌آراستند و به شکل ذوالجناح در مى‌آوردند و در روستا مى‌گرداندند. مرثيه‌خوان‌ها پيشاپيش ذوالجناح در کوچه‌هاى روستا راه مى‌افتادند و از هر خانه‌‌اى پول، قند، ‌ چاى و نبات جمع مى‌‌کردند؛ تا از اين رهگذر، هم زحمات کسانى که در اين ده روز مرثيه و نوحه خوانده بودند، جبران شود و هم قند و چاى کافى براى مراسم بعدى مسجد محل تأمين گردد. اين مراسم که با شرکت‌تمامى اهالى و همراه با علم و کتل و اسب ذوالجناح انجام مى‌گرفت، مرثيهٔ بسيار معروفى دارد که براى همهٔ افراد آن مرز و بوم آشنا و خاطره‌انگيز است.

منابع استفاده شده برای مطالب بالا : سایت آفتاب /سایت دود عود/ استاد عباس کاظمی

 


عزادارى و تعزيه‌خوانى، روستاي تولون  استان اردبيل :

لازم به ذكر است كه مراسم تعزيه خواني (شبيه خواني) در شهرها و روستاهاي  استان اردبيل نيز از جايگاه و يژه اي برخوردار بوده بطوريكه مراسمات تعزيه خواني روستاهاي تولون و اني و گيلارلو در شهرستان گرمي و ساير شهرها و روستاهاي اين استان زبانزد خاص و عام بوده و طرفداران بسياري دارد. 

روزه هاى مستحب

 1748 روزه تمام روزهاى سال غير از روزه هاى حرام و مكروه كه گفته شد مستحب است. و براى بعضى از روزها بيشتر سفارش شده است، كه از آن جمله است: 1- پنجشنبه اول و پنجشنبه آخر هر ماه، و چهارشنبه اولى كه بعد از روز دهم ماه است.و اگر كسى اينها را بجا نياورد مستحب است قضا نمايد، و چنانچه اصلا نتواند روزه بگيرد، مستحب است براى هر روز يك مد طعام يا 6/12 نخود نقره به فقير بدهد. 2- سيزدهم و چهاردهم و پانزدهم هر ماه. 3- تمام ماه رجب و شعبان و بعضى از اين دو ماه اگر چه يك روز باشد. 4- روز عيد نوروز، روز بيست و پنجم و بيست و نهم ذى قعده، روز اول تا روز نهم ذى حجه، روز عرفه ولى اگر بواسطه ضعف روزه، نتواند دعاهاى روز عرفه را بخواند، روزه آن روز مكروه است، عيد سعيد غدير 18 ذى حجه روز اول و سوم محرم،ميلاد مسعود پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله و سلم، 17 ربيع الاول روز مبعث حضرت رسول اكرم صلى الله عليه و آله و سلم، 27 رجب و اگر كسى روزه مستحبى بگيرد واجب نيست آن را به آخر برساند، بلكه اگر برادر مؤمنش او را به غذا دعوت كند، مستحب است دعوت او را قبول كند، و در بين روز افطار نمايد.

 مواردى كه مستحب است انسان از كارهايى كه روزه را باطل مى كند خوددارى نمايد

1749 براى شش نفر مستحب است در ماه رمضان اگر چه روزه نيستند از كارهاى كه روزه را باطل مى كند خودارى نمايند: اول: مسافرى كه در سفر، كارى كه روزه را باطل مى كند انجام داده باشد و پيش از ظهر به وطنش يا به جايى كه مى خواهد ده روز بماند، برسد. دوم: مسافرى كه بعد از ظهر به وطنش يا به جايى كه مى خواهد ده روز در آن جا بماند برسد. سوم: مريضى كه پيش از ظهر خوب شود و كارى كه روزه را باطل مى كند انجام داده باشد. چهارم: مريضى كه بعد از ظهر خوب شود. پنجم: زنى كه در بين روز از خون حيض يا نفاس پاك شود. ششم: كافرى كه در روز ماه رمضان مسلمان شود.

1750 مستحب است روزه دار نماز مغرب و عشا را پيش از افطار كردن بخواند،ولى اگر كسى منتظر اوست يا ميل زيادى به غذا دارد كه نمى تواند با حضور قلب نماز بخواند، بهتر است اول افطار كند. ولى به قدرى كه ممكن است نماز را در وقت فضيلت آن بجا آورد.

 زكات فطره

1991 كسى كه موقع غروب شب عيد فطر بالغ و عاقل و هوشيار است و فقير و بنده كس ديگر نيست، بايد براى خودش و كسانى كه نان خور او هستند هر نفرى يك صاع كه تقريبا سه كيلو است، گندم يا جو يا خرما يا كشمش يا برنج يا ذرت و مانند اينها به مستحق بدهد، و اگر پول يكى از اينها را هم بدهد،كافى است.

1992 كسى كه مخارج سال خود و عيالاتش را ندارد و كسبى هم ندارد كه بتواند مخارج سال خود و عيالاتش را بگذراند، فقير است و دادن زكات فطره بر او واجب نيست.

1993 انسان بايد فطره كسانى را كه در غروب شب عيد فطر نان خور او حساب مى شوند، بدهد كوچك باشند يا بزرگ، مسلمان باشند يا كافر، دادن خرج آنان بر او واجب باشد يا نه، در شهر خود او باشند يا در شهر ديگر.

1994 اگر كسى را كه نان خور اوست و در شهر ديگر است، وكيل كند كه از مال او فطره خود را بدهد چنانچه اطمينان داشته باشد كه فطره را مى دهد، لازم نيست خودش فطره او را بدهد.

1995 فطره مهمانى كه پيش از غروب شب عيد فطر با رضايت صاحبخانه وارد شده و نان خور او حساب مى شود، بر او واجب است.

1996 فطره مهمانى كه پيش از غروب شب عيد فطر بدون رضاين صاحبخانه وارد مى شود و مدتى نزد او مى ماند واجب است، و همچنين است فطره كسى كه انسان را مجبور كرده اند كه خرجى او را بدهد.

1997 فطره مهمانى كه بعد از غروب شب عيد فطر وارد مى شود بر صاحبخانه واجب نيست، اگر چه پيش از غروب او را دعوت كرده باشد و در خانه او هم افطار كند.

1998 اگر كسى موقع غروب شب عيد فطر، ديوانه يا بيهوش باشد زكات فطره بر او واجب نيست.

1999 اگر پيش از غروب بچه بالغ شود، يا ديوانه عاقل گردد، يا فقير غنى شود، در صورتى كه شرايط واجب شدن فطره را دارا باشد، بايد زكات فطره را بدهد.

2000 كسى كه موقع غروب شب عيد فطر، زكات فطره براو واجب نيست، اگر تاپيش از ظهر روز عيد شرطهاى واجب شدن فطره در او پيدا شود، مستحب است زكات فطره را بدهد.

2001 كافرى كه بعد از غروب شب عيد فطر مسلمان شده، فطره بر او واجب نيست.ولى مسلمانى كه شيعه نبوده اگر بعد از ديدن ماه شيعه شود، بايد زكات فطره را بدهد.

2002 كسى كه فقط به اندازه يك صاع كه تقريبا سه كيلو است گندم و مانند آن دارد، مستحب است زكات فطره را بدهد و چنانچه عيالاتى داشته باشد و بخواهد فطره آنها را هم بدهد مى تواند به قصد فطره، آن يك صاع را به يكى از عيالاتش بدهد و اوهم به همين قصد به ديگرى بدهد و همچنين تا به نفر آخر برسد و بهتر است نفر آخر چيزى را كه مى گيرد به كسى بدهد كه از خودشان نباشد و اگر يكى از آنها صغير باشد احتياط آن است كه او را در دور دادن زكات فطره داخل نكنند و چنانچه ولى صغير از طرف او قبول نمايد بايد آن زكات فطره را به مصرف صغير برساند نه اينكه از طرف او به ديگرى بدهد.

2003 اگر بعد از غروب شب عيد فطر بچه دار شود، يا كسى نان خور او حساب شود،واجب نيست فطره او را بدهد، اگر چه مستحب است فطره كسانى را كه بعد از غروب تا پيش از ظهر روز عيد نان خور او حساب مى شوند بدهد.

2004 اگر انسان نان خور كسى باشد و پيش از غروب نان خور كس ديگر شود فطره او بر كسى كه نان خور او شده واجب است، مثلا اگر دختر پيش از غروب به خانه شوهر رود، شوهرش بايد فطره او را بدهد.

2005 كسى كه ديگرى بايد فطره او را بدهد، واجب نيست فطره خود را بدهد.

2006 اگر فطره انسان بر كسى واجب باشد و او فطره را ندهد بر خود انسان واجب نمى شود.

2007 اگر كسى كه فطره او بر ديگرى واجب است خودش فطره را بدهد از كسى كه فطره بر او واجب شده ساقط نمى شود.

2008 زنى كه شوهرش مخارج او را نمى دهد، چنانچه نان خور كس ديگر باشد،فطره اش بر آن كس واجب است. و اگر نان خور كس ديگر نيست، در صورتى كه فقير نباشد بايد فطره خود را بدهد.

2009 كسى كه سيد نيست نمى تواند به سيد فطره بدهد. حتى اگر سيدى نان خور او باشد، نمى تواند فطره او را به سيد ديگر بدهد.

2010 فطره طفلى كه از مادر يا دايه شير مى خورد بر كسى است كه مخارج مادر يا دايه را مى دهد، ولى اگر مادر يا دايه مخارج خود را از مال طفل برمى دارد فطره طفل بر كسى واجب نيست.

2011 انسان اگر چه مخارج عيالاتش را از مال حرام بدهد بايد فطره آنان را از مال حلال بدهد.

2012 اگر انسان كسى را اجير نمايد و شرط كند كه مخارج او را بدهد در صورتى كه به شرط خود عمل كند و نان خور او حساب شود بايد فطره او را هم بدهد ولى چنانچه شرط كند كه مقدار مخارج او را بدهد و مثلا پولى براى مخارجش بدهد،دادن فطره او واجب نيست.

2013 اگر كسى بعد از غروب شب عيد فطر بميرد بايد فطره او و عيالاتش را از مال او بدهند، ولى اگر پيش از غروب بميرد واجب نيست فطره او عيالاتش را از مال او بدهند.

 مصرف زكات فطره

2014 اگر زكات فطره را به يكى از هشت مصرفى كه سابقا براى زكات مال گفته شد برسانند كافى است، ولى احتياط مستحب آن است كه فقط به فقراى شيعه بدهد.

2015 اگر طفل شيعه اى فقير باشد، انسان مى تواند فطره را به مصرف او برساند يا به واسطه دادن به ولى طفل ملك طفل نمايد.

2016 فقيرى كه فطره به او مى دهند لازم نيست عادل باشد، ولى احتياط واجب آن است كه به شراب خوار و كسى كه آشكارا معصيت كبيره مى كند فطره ندهند.

2017 به كسى كه فطره را در معصيت مصرف مى كند، نبايد فطره بدهند.

2018 احتياط واجب آن است كه به يك فقير بيشتر از مخارج سالش و كمتر از يك صاع كه تقريبا سه كيلو است فطره ندهند.

2019 اگر از جنسى كه قيمتش دو برابر قيمت معمولى آن است مثلا از گندمى كه قيمت آن دو برابر قيمت گندم معمولى است نصف صاع كه معناى آن در مساله پيش گفته شد بدهد كافى نيست، و اگر آن را به قصد قيمت فطره هم بدهد كفايت نمى كند.

2020 انسان نمى تواند نصف صاع را از يك جنس مثلا گندم و نصف ديگر آن را از جنس ديگر مثلا جو بدهد، و اگر آن را به قصد قيمت فطره هم بدهد اشكال دارد، بلكه كافى نيست.

2021 مستحب است در دادن زكات فطره خويشان فقير خود را بر ديگران مقدم دارد و بعد همسايگان فقير را بعد اهل علم فقير را، ولى اگر ديگران از جهتى برترى داشته باشند مستحب است آنها را مقدم بدارد.

2022 اگر انسان به خيال اين كه كسى فقير است به او فطره بدهد و بعد بفهمد فقير نبوده، چنانچه مالى را كه به او داده از بين نرفته باشد مى تواند پس بگيرد و به مستحق بدهد، و اگر نتواند بگيرد بايد از مال خودش فطره را بدهد، و اگر از بين رفته باشد در صورتى كه گيرنده فطره مى دانسته يا احتمال مى داده آنچه را گرفته فطره است بايد عوض آن را بدهد، و الا دادن عوض بر او واجب نيست و انسان بايد دوباره فطره بدهد.

2023 اگر كسى بگويد فقيرم نمى شود به او فطره داد، مگر آن كه اطمينان پيدا كند يا از ظاهر حالش گمان پيدا شود كه فقير است يا انسان بداند كه قبلا فقير بوده است.

 مسائل متفرقه زكات فطره

2024 انسان بايد زكات فطره را به قصد قربت يعنى براى انجام فرمان خداوند عالم بدهد و موقعى كه آن را مى دهد نيت دادن فطره نمايد.

2025 اگر پيش از ماه رمضان فطره را بدهد صحيح نيست، و احتياط واجب آن است كه در ماه رمضان هم فطره را ندهد، ولى اگر پيش از رمضان يا در ماه رمضان به فقير قرض بدهد و بعد از آن كه فطره بر او واجب شد طلب خود را بابت فطره حساب كند مانعى ندارد.

2026 گندم يا چيز ديگرى را كه براى فطره مى دهد بايد به جنس ديگر يا خاك مخلوط نباشد يا اگر مخلوط است چيزى كه مخلوط شده به قدرى كم باشد كه قابل اعتنا نباشد، و اگر بيش از اين مقدار باشد در صورتى صحيح است كه خالص آن به يك صاع برسد، ولى اگر مثلا يك صاع گندم به چندين من خاك مخلوط باشد كه خالص كردن آن خرج يا كار بيشتر از متعارف دارد دادن آن كافى نيست.

2027 اگر فطره را از چيز معيوب بدهد، كافى نيست.

2028 كسى كه فطره چند نفر را مى دهد لازم نيست همه را از يك جنس بدهد و اگرمثلا فطره بعضى را گندم و فطره بعض ديگر را جو بدهد كافى است.

2029 كسى كه نماز عيد فطر مى خواند، بنابر احتياط واجب بايد فطره را پيش از نماز عيد بدهد، ولى اگر نماز عيد نمى خواند مى تواند دادن فطره را تا ظهر تاخير بيندازد.

2030 اگر به نيت فطره مقدارى از مال خود را كنار بگذارد و تا ظهر روز عيد به مستحق ندهد احتياط واجب آن است كه هر وقت آن را مى دهد نيت فطره نمايد.

2031 اگر موقعى كه دادن زكات فطره واجب است فطره را ندهد و كنار هم نگذارد احتياط واجب آن است كه بعدا بدون اين كه نيت ادا و قضا كند، فطره را بدهد.

2032 اگر فطره را كنار بگذارد، نمى تواند آن را براى خودش بردارد و مالى ديگر را براى فطره بگذارد.

2033 اگر انسان مالى داشته باشد كه قيمتش از فطره بيشتر است، چنانچه فطره را ندهد و نيت كند كه مقدارى از آن مال براى فطره باشد اشكال دارد.

2034 اگر مالى را كه براى فطره كنار گذاشته از بين برود، چنانچه دسترس به فقير داشته و دادن فطره را تاخير انداخته بايد عوض آن را بدهد و اگر دسترس به فقير نداشته ضامن نيست، مگر آنكه در نگهدارى آن كوتاهى كرده باشد.

2035 در صورتى زكات فطره را از مال خود جدا كرده باشد، اگر در محل خودش مستحق پيدا شود، احتياط واجب آن است كه فطره را به جاى ديگر نبرد. و اگر به جاى ديگر ببرد و تلف شود، بايد عوض آن را بدهد.

 نماز عيد فطر و قربان

1516 نماز عيد فطر و قربان در زمان حضور امام عليه السلام واجب است و بايدبه ماعت خوانده شود، و در زمان ما كه امام عليه السلام غايب است مستحب مى باشد. و احتياط واجب آن است كه آن را به جماعت نخوانند، ولى به قصد رجاء مانع ندارد. و چنانچه ولى فقيه يا ماذون از طرف او اقامه جماعت نمايد،اشكال ندارد.

1517 وقت نماز عيد قربان از اول آفتاب روز عيد است تا ظهر.

1518 مستحب است نماز عيد قربان را بعد از بلند شدن آفتاب بخوانند و در عيد فطر مستحب است بعد از بلند شدن آفتاب افطار كنند و زكات فطره را هم بدهند بعد از نماز عيد را بخوانند.

1519 نماز عيد فطر و قربان دو ركعت است كه در ركعت اول بعد از خواندن حمد و سوره بايد پنج تكبير بگويد، و بعد از هر تكبير يك قنوت بخواند و بعداز قنوت پنجم تكبيرى بگويد و به ركوع رود و دو سجده بجا آورد و برخيزد، و در ركعت دوم چهار مرتبه تكبير بگويد و بعد از هر تكبير قنوت بخواند و تكبير پنجم را بگويد و به ركوع رود و بعد از ركوع دو سجده كند و تشهد بخواند و نماز را سلام دهد

1520 در قنوت نماز عيد قربان هر دعا و ذكرى بخوانند كافى است ولى بهتر است اين دعا را به قصد اميد ثواب بخوانند: "اللهم اهل الكبرياء و العظمة و اهل الجود و الجبروت و اهل العفو و الرحمة و اهل التقوى و المغفرة اسالك بحق هذا اليوم الذى جعلته للمسلمين عيدا و لمحمد صلى الله عليه و آله ذخرا و شرفا و كرامة و مزيدا ان تصلى على محمد و آل محمد و ان تدخلنى فى كل خير ادخلت فيه محمدا و آل محمد و ان تخرجنى من كل سوء اخرجت منه محمدا و آل محمد صلواتك عليه و عليهم اللهم انى اسالك خير ما سالك به عبادك الصالحون و اعوذ بك مما استعاذ منه عبادك المخلصون".

1521 مستحب است در نماز عيد فطر و قربان قرائت را بلند بخوانند.

1522 نماز عيد سوره مخصوصى ندارد، ولى بهتر است كه در ركعت اول آن سوره"شمس" سوره و در ركعت دوم سوره "كاشيه" سوره را بخوانند، يا در ركعت اول سوره "سبح اسم" سوره و در ركعت دوم سوره "شمس" را بخوانند.

1523 مستحب است در روز عيد فطر قبل از نماز عيد به خرما افطار كند،و در عيد قربان از گوشت قربانى بعد از نماز قدرى بخورد.

1524 مستحب است پيش از نماز عيد غسل كند، و دعاهايى كه پيش از نماز و بعد از آن در كتابهاى دعا ذكر شده به اميد ثواب بخواند.

1525 مستحب است در نماز عيد بر زمين سجده كنند و در حال گفتن تكبيرها دستها را بلند كنند و نماز را بلند بخوانند.

1526 بعد از نماز مغرب و عشاى شب عيد فطر و بعد از نماز صبح و ظهر و عصر روز عيد و نيز بعد از نماز عيد فطر مستحب است اين تكبيرها را بگويند:"الله اكبر الله اكبر لا اله الا الله و الله اكبر الله اكبر و لله الحمد الله اكبر على ما هدانا".

1527 مستحب است انسان در عيد قربان بعد از ده نماز كه اول آنها نماز ظهر روز عيد و آخر آنها نماز صبح روز دوازدهم است تكبيرهايى را كه در مساله پيش گفته شد بگويد و بعد از آن بگويد: "الله اكبر على ما رزقنا من بهيمة الانعام و الحمد لله على ما ابلانا" ولى اگر عيد قربان را در منى باشد مستحب است بعداز پانزده نماز كه اول آنها نماز ظهر روز عيد و آخر آنها نماز صبح روز سيزدهم ذى حجه است، اين تكبيرها را بگويد.

1528 كراهت دارد نماز عيد را زير سقف بخواند.

1529 اگر شك كند در تكبيرهاى نماز و قنوتهاى آن، اگر از محل آن تجاوز نكرده است بنابر اقل بگذارد، و اگر بعد معلوم شود كه گفته بوده اشكال ندارد.

1530 اگر قرائت يا تكبيرات يا قنوتها را فراموش كند و بجا نياورد، نمازش صحيح است.

1531 اگر ركوع يا دو سجده يا تكبيرة الاحرام را فراموش كند، نمازش باطل مى شود.

1532 اگر در نماز عيد يك سجده يا تشهد را فراموش كند احتياط مستحب آن است كه بعد از نماز آن را رجاءا بجا آورد، و اگر كارى كند كه براى آن،سجده سهو در نمازهاى يوميه لازم است، احتياط مستحب آن است كه بعد از نماز رجاءا دو سجده سهو براى آن نماز بنمايد.

احكام چيزهايى كه روزه را باطل مى كند

 1653 اگر انسان عمدا و از روى اختيار كارى كه روزه را باطل مى كند، انجام دهد،روزه او باطل مى شود و چنانچه از روى عمد نباشد اشكال ندارد، ولى جنب اگر بخوابد و به تفصيلى كه در مساله گفته شد تا اذان صبح غسل نكند، روزه او باطل است.

1654 اگر روزه دار سهوا يكى از كارهايى كه روزه را باطل مى كند انجام دهد و به خيال اين كه روزه اش باطل شده، عمدا دوباره يكى از آنها را بجا آورد، روزه او باطل مى شود.

1655 اگر چيزى به زور در گلوى روزه دار بريزند، يا سر او را به زور در آب فرو برند، روزه او باطل نمى شود، ولى اگر مجبورش كنند كه روزه خود را باطل كند مثلا به او بگويند اگر غذا نخورى ضرر مالى يا جانى به تو مى زنيم و خودش براى جلوگيرى از ضرر، چيزى بخورد، روزه او باطل مى شود.

1656 روزه دار نبايد جايى برود كه مى داند چيزى در گلويش مى ريزند يا مجبورش مى كنند كه خودش روزه خود را باطل كند، اما اگر قصد رفتن كند و نرود يا بعد از رفتن چيزى به خوردش ندهند، روزه او صحيح است، و چنانچه از روى ناچارى كارى كه روزه را باطل مى كند انجام دهد، روزه او باطل مى شود، ولى اگرچيزى در گلويش بريزند، باطل شدن روزه او محل اشكال است.

  آنچه براى روزه دار مكروه است

1657 چند چيز براى روزه دار مكروه است و از آن جمله است: دوا ريختن به چشم و سرمه كشيدن در صورتى كه مزه يا بوى آن به حلق برسد، انجام دادن هر كارى كه مانند خون گرفتن و حمام رفتن باعث ضعف مى شود، انفيه كشيدن اگر نداند كه به حلق مى رسد و اگر بداند به حلق مى رسد جايز نيست، بو كردن گياههاى معطر، نشستن زن در آب، استعمال شياف، تر كردن لباسى كه در بدن است، كشيدن دندان و هر كارى كه به واسطه آن از دهان خون بيايد، مسواك كردن به چوب تر، و نيز مكروه است انسان بدون قصد بيرون آمدن منى زن خود را ببوسد يا كارى كند كه شهوت خود را به حركت آورد، و اگر به قصد بيرون آمدن منى باشد، در صورتى كه منى بيرون آيد، روزه او باطل است.

 جاهايى كه قضا و كفاره واجب است

1658 اگر در روزه ماه رمضان عمدا قى كند يا در شب جنب شود و به تفصيلى كه در مساله گفته شد سه مرتبه بيدار شود و بخوابد و تا اذان صبح بيدار نشود،فقط بايد قضاى آن روز را بگيرد، و چنانچه عمدا اماله كند يا سر زير آب ببرد،بنابر احتياط واجب بايد كفاره هم بدهد، ولى اگر كار ديگرى كه روزه را باطل مى كند عمدا انجام دهد، در صورتى كه مى دانسته آن كار روزه را باطل مى كند، قضا و كفاره براو واجب مى شود.

1659 اگر به واسطه ندانستن مساله كارى انجام دهد كه روزه را باطل مى كند، چنانچه مى توانسته مساله را ياد بگيرد، بنابر احتياط واجب كفاره بر او ثابت مى شود، و اگر نمى توانسته مساله را ياد بگيرد يا اصلا ملتفت مساله نبوده يا يقين داشته كه فلان چيز روزه را باطل نمى كند، كفاره بر او واجب نيست.

 كفاره روزه

1660 كسى كه كفاره روزه رمضان بر او واجب است، بايد يك بنده آزاد كند يا به دستورى كه در مساله بعد گفته مى شود، دو ماه روزه بگيرد يا شصت فقير را سير كند يا به هر كدام، يك مد كه تقريبا ده سير است، طعام يعنى گندم يا جو و مانند اينها بدهد، و چنانچه اينها برايش ممكن نباشد، هر چند مد كه مى تواند به فقرا طعام بدهد و اگر نتواند طعام بدهد بايد استغفار كند، اگر چه مثلا بك مرتبه بگويد: "استغفرالله"، و احتياط واجب در فرض اخير آن است كه هر وقت بتواند، كفاره را بدهد.

1661 كسى كه مى خواهد دو ماه كفاره روزه رمضان را بگيرد، بايد سى و يك روز آن را پى در پى بگيرد، و اگر بقيه آن پى در پى نباشد، اشكال ندارد.

1662 كسى كه مى خواهد دو ماه كفاره روزه رمضان را بگيرد، نبايد موقعى شروع كند كه در بين سى و يك روز، روزى باشد كه مانند عيد قربان روزه آن حرام است.

1663 كسى كه بايد پى در پى روزه بگيرد، اگر در بين آن بدون عذر يك روز روزه نگيرد، يا وقتى شروع كند كه در بين آن به روزى برسد كه روزه آن واجب است،مثلا به روزى برسد كه نذر كرده آن روز را روزه بگيرد، بايد روزه ها را از سر بگيرد.

1664 اگر در بين روزهايى كه بايد پى در پى روزه بگيرد، عذرى مثل حيض يا نفاس يا سفرى كه در رفتن آن مجبور است، براى او پيش آيد، بعد از برطرف شدن عذر واجب نيست روزه ها را از سر بگيرد، بلكه بقيه را بعد از برطرف شدن عذر بجامى آورد.

1665 اگر به چيز حرامى روزه خود را باطل كند، چه آن چيز اصلا حرام باشد مثل شراب و زنا، يا به جهتى حرام شده باشد مثل نزديكى كردن با عيال خود در حال حيض، بنا بر احتياط كفاره جمع بر او واجب مى شود، يعنى بايد يك بنده آزاد كند و دو ماه روزه بگيرد و شصت فقير را سير كند، يا به هر كدام آنها يك مد كه تقريبا ده سير است گندم يا جو يا نان و مانند اينها بدهد، و چنانچه هر سه برايش ممكن نباشد، هر كدام آنها را كه ممكن است بايد انجام دهد.

1666 اگر روزه دار دروغى را به خدا و پيغمبر صلى الله عليه و آله و سلم نسبت دهد، كفاره جمع كه تفصيل آن در مساله پيش گفته شد بنابر احتياط بر او واجب مى شود.

1667 اگر روزه دار در يك روز ماه رمضان چند مرتبه جماع كند، يك كفاره براو واجب است، ولى اگر جماع او حرام باشد يك كفاره جمع واجب مى شود.

1668 اگر روزه دار در يك روز ماه رمضان چند مرتبه غير جماع كار ديگرى كه روزه را باطل مى كند انجام دهد، براى همه آنها يك كفاره كافى است.

1669 اگر روزه دار جماع حرام كند و بعد با حلال خود جماع نمايد، يك كفاره جمع كافى است.

1670 اگر روزه دار كارى كه حلال است و روزه را باطل مى كند، انجام دهد،مثلا آب بياشامد، و بعد كار ديگرى كه حرام است و روزه را باطل مى كند انجام دهد، مثلا غذاى حرامى بخورد، يك كفاره كافى است.

1671 اگر روزه دار آروغ بزند و چيزى در دهانش بيايد، چنانچه عمدا آن را فرو ببرد، روزه اش باطل است و بايد قضاى آن را بگيرد و كفاره هم بر او واجب مى شود، و اگر خوردن آن چيز حرام باشد، مثلا موقع آروغ زدن خون يا غذايى كه از صورت غذا بودن خارج شده به دهان او بيايد و عمدا آن را فرو برد، بايد قضاى آن روزه را بگيرد، و بنابر احتياط كفاره جمع هم بر او واجب مى شود.

1672 اگر نذر كند كه روز معينى را روزه بگيرد، چنانچه در آن روز عمدا روزه خود را باطل كند، بايد يك بنده آزاد نمايد، يا دو ماه پى در پى روزه بگيرد،يا به شصت فقير طعام دهد.

1673 اگر به گفته كسى كه مى گويد مغرب شده افطار كند، و بعد بفهمد مغرب نبوده است، قضا و كفاره بر او واجب مى شود. ولى اگر خبر دهنده عادل بوده،فقط قضاى آن روزه واجب است.

1674 كسى كه عمدا روزه خود را باطل كرده، اگر بعد از ظهر مسافرت كند، يا پيش از ظهر براى فرار از كفاره سفر نمايد، كفاره از او ساقط نمى شود، بلكه اگر قبل از ظهر مسافرتى براى او پيش آمد كند، بنابر احتياط كفاره بر او واجب است.

1675 اگر عمدا روزه خود را باطل كند، و بعد عذرى مانند حيض يا نفاس يا مرض براى او پيدا شود، كفاره بر او واجب نيست.

1676 اگر يقين كند كه روز اول ماه رمضان است، و عمدا روزه خود را باطل كند،بعد معلوم شود كه آخر شعبان بوده،

 كفاره بر او واجب نيست.

1677 اگر انسان شك كند كه آخر رمضان است يا اول شوال، و عمدا روزه خود را باطل كند، بعد معلوم شود اول شوال بوده، كفاره بر او واجب نيست.

1678 اگر روزه دار در ماه رمضان با زن خود كه روزه دار است جماع كند، چنانچه زن را مجبور كرده باشد، كفاره روزه خودش و روزه زن را بايد بدهد، و اگر زن به جماع راضى بوده، بر هر كدام يك كفاره واجب مى شود.

1679 اگر زنى شوهر خود را مجبور كند كه جماع نمايد، يا كار ديگرى كه روزه را باطل مى كند انجام دهد، واجب نيست كه كفاره روزه شوهر را بدهد.

1680 اگر روزه دار در ماه رمضان با زن خود كه روزه دار است جماع كند،چنانچه به طورى زن را مجبور كرده باشد كه از خود اختيارى نداشته باشد، و در بين جماع زن راضى شود، بايد مرد دو كفاره و زن يك كفاره بدهد، و اگر با اراده و اختيار عمل را انجام دهد، اگرچه مجبورش كرده باشد، مرد بايد كفاره خودش و زن را بدهد.

1681 اگر روزه دار در ماه رمضان با زن روزه دار خود كه خواب است جماع نمايد،يك كفاره بر او واجب مى شود، و روزه زن صحيح است و كفاره هم بر او واجب نيست.

1682 اگر مرد زن خود را مجبور كند كه غير جماع كار ديگرى كه روزه را باطل مى كند بجا آورد، كفاره زن را نبايد بدهد، و بر خود زن هم كفاره واجب نيست.

1683 كسى كه به واسطه مسافرت يا مرض روزه نمى گيرد، نمى تواند زن روزه دار خود را مجبور به جماع كند، ولى اگر او را مجبور نمايد، بنابر احتياط بايد كفاره اش را بدهد.

1684 انسان نبايد در بجا آوردن كفاره كوتاهى كند، ولى لازم نيست فورا آن را انجام دهد.

1685 اگر كفاره بر انسان واجب شود و چند سال آن را بجا نياورد، چيزى بر آن اضافه نمى شود.

1686 كسى كه بايد براى كفاره يك روز شصت فقير را طعام بدهد، اگر به شصت فقير دسترسى دارد، نبايد به هر كدام از آنها بيشتر از يك مد كه تقريبا ده سير است طعام بدهد، يا يك فقير را بيشتر از يك مرتبه سير نمايد، ولى چنانچه انسان اطمينان داشته باشد كه فقير طعام را به عيالات خود مى دهد يا به آنها مى خوراند، مى تواند براى هر يك از عيالات فقير اگرچه صغير باشند يك مد به آن فقير بدهد.

1687 كسى كه قضاى روزه رمضان را گرفته، اگر بعد از ظهر عمدا كارى كه روزه را باطل مى كند انجام دهد، بايد به ده فقير هر كدام يك مد كه تقريبا ده سير است طعام بدهد، و اگر نمى تواند بنابر احتياط واجب بايد سه روز پى در پى روزه بگيرد.

 جاهايى كه فقط قضاى روزه واجب است

1688 در چند صورت فقط قضاى روزه بر انسان واجب است، و كفاره واجب نيست:اول: آنكه روزه دار در روز ماه رمضان عمدا قى كند. دوم: آنكه در شب ماه رمضان جنب باشد و به تفصيلى كه در مساله گفته شد تا اذان صبح از خواب سوم بيدار نشود. . سوم: عملى كه روزه را باطل مى كند بجا نياورد، ولى نيت روزه نكند يار يا كند، يا قصد كند كه روزه نباشد. چهارم: آنكه در ماه رمضان غسل جنابت را فراموش كند، و با حال جنابت يك روز يا چند روز روزه بگيرد. پنجم: آنكه در ماه رمضان بدون اين كه تحقيق كند صبح شده يا نه، كارى كه روزه را باطل مى كند انجام دهد، بعد معلوم شود صبح بوده و نيز اگر بعد از تحقيق با اين كه گمان دارد صبح شده، كارى كه روزه را باطل مى كند انجام دهد بعد معلوم شود صبح بوده قضاى آن روزه بر او واجب است. ولى اگر بعد از تحقيق گمان يا يقين كند كه صبح شده و چيزى بخورد، و بعد معلوم شود صبح بوده، قضا واجب نيست، بلكه اگر بعد از تحقيق شك كند كه صبح شده يا نه و كارى كه روزه را باطل مى كند انجام دهد بعد معلوم شود صبح بوده، قضا واجب نيست. ششم: آنكه كسى بگويد صبح نشده و انسان به گفته او كارى كه روزه را باطل مى كند انجام هد، بعد معلوم شود صبح بوده است. هفتم: آنكه كسى بگويد صبح شده و انسان به گفته او يقين نكند، يا خيال كند شوخى مى كند و كارى كه روزه را باطل مى كند انجام دهد، بعد معلوم شود صبح بوده است. هشتم: آنكه به گفته كس ديگر كه عادل باشد افطار كند، بعد معلوم شود مغرب نبوده است. نهم: آنكه در هواى صاف به واسطه تاريكى يقين كند كه مغرب شده و افطار كند، بعد معلوم شود مغرب نبوده است. ولى اگر در هواى ابر به گمان اين كه مغرب شده افطار كند، بعد معلوم شود مغرب نبوده، قضا لازم نيست. دهم: آنكه براى خنك شدن، يا بى جهت مضمضه كند، يعنى آب در دهان بگرداند و بى اختيار فرو رود، ولى اگر فراموش كند كه روزه است و آب را فرو دهد، يا براى وضو مضمضه كند و بى اختيار فرو رود، قضا بر او واجب نيست.

1689 اگر غير آب چيز ديگرى را در دهان ببرد و بى اختيار فرو رود، يا آب داخل بينى كند و بى اختيار فرو رود، قضا بر او واجب نيست.

1690 مضمضه زياد براى روزه دار مكروه است، و اگر بعد از مضمضه بخواهد آب دهان را فرو برد، بهتر است سه مرتبه آب دهان را بيرون بريزد.

1691 اگر انسان بداند كه به واسطه مضمضه، بى اختيار يا از روى فراموشى آب وارد گلويش مى شود، نبايد مضمضه كند.

1692 اگر در ماه رمضان بعد از تحقيق يقين كند كه صبح نشده و كارى كه روزه را باطل مى كند انجام دهد، بعد معلوم شود صبح بوده، قضا لازم نيست.

1693 اگر انسان شك كند كه مغرب شده يا نه، نمى تواند افطار كند، ولى اگر شك كند كه صبح شده يا نه، پيش از تحقيق هم مى تواند كارى كه روزه را باطل مى كند انجام دهد.

 احكام روزه قضا

1694 اگر ديوانه عاقل شود، واجب نيست روزه هاى وقتى را كه ديوانه بوده قضا نمايد.

1695 اگر كافر مسلمان شود، واجب نيست روزه هاى وقتى را كه كافر بوده قضا نمايد، ولى اگر مسلمانى كافر شود و دوباره مسلمان گردد، روزه هاى وقتى را كه كافر بوده بايد قضا نمايد.

1696 روزه اى كه از انسان به واسطه مستى فوت شده بايد قضا نمايد، اگرچه چيزى را كه به واسطه آن مست شده براى معالجه خورده باشد، بلكه اگر نيت روزه كرده و مست شده و در حال مستى روزه را ادامه داده تا از مستى خارج شده باشد، بنا بر احتياط واجب بايد روزه آن روز را تمام كند و بعدا قضا نمايد.

1697 اگر براى عذرى چند روز روزه نگيرد و بعد شك كند كه چه وقت عذر او برطرف شده، مى تواند مقدار كمتر را كه احتمال مى دهد روزه نگرفته قضا نمايد، مثلا كسى كه پيش از ماه رمضان مسافرت كرده و نمى داند پنجم رمضان از سفر برگشته يا ششم، مى تواند پنج روز روزه بگيرد. و نيز كسى هم كه نمى داند چه وقت عذر برايش پيدا شده، مى تواند مقدار كمتر را قضا نمايد، مثلا اگر در آخرهاى ماه رمضان مسافرت كند و بعد از رمضان برگردد و نداند كه بيست و پنجم رمضان مسافرت كرده يا بيست و ششم، مى تواند مقدار كمتر يعنى پنج روز را قضا كند.

1698 اگر از چند ماه رمضان روزه قضا داشته باشد، قضاى هر كدام را كه اول بگيرد مانعى ندارد، ولى اگر وقت قضاى رمضان آخر تنگ باشد، مثلا پنج روز از رمضان آخر قضا داشته باشد و پنج روز هم به رمضان مانده باشد، بايد اول، قضاى رمضان آخر را بگيرد.

1699 اگر قضاى روزه چند رمضان بر او واجب باشد، و در نيت معين نكند روزه اى را كه مى گيرد قضاى كدام رمضان است، قضاى سال اول حساب مى شود.

1700 كسى كه قضاى روزه رمضان را گرفته، اگر وقت قضاى روزه او تنگ نباشد، مى تواند پيش از ظهر روزه خود را باطل نمايد.

1701 اگر قضاى روزه ماه رمضان شخص ديگرى را گرفته باشد،

1702 اگر به واسطه مرض يا حيض يا نفاس، روزه رمضان را نگيرد و پيش از تمام شدن رمضان بميرد، لازم نيست روزه هايى را كه نگرفته، براى او قضا كنند، اگر چه مستحب است.

1703 اگر به واسطه مرضى روزه رمضان را نگيرد و مرض او تا رمضان سال بعد طول بكشد، قضاى روزه هايى را كه نگرفته بر او واجب نيست، و بايد براى هر روز يك مدكه تقريبا ده سير است طعام، يعنى گندم يا جو و مانند اينها به فقير بدهد.ولى اگر به واسطه عذر ديگرى، مثلا براى مسافرت روزه نگرفته باشد و عذر او تا رمضان بعد باقى بماند، روزه هايى را كه نگرفته، بايد قضا كند، و احتياط مستحب آن است كه براى هر روز يك مد طعام هم به فقير بدهد.

1704 اگر به واسطه مرضى روزه رمضان را نگيرد و بعد از رمضان مرض او برطرف شود ولى عذر ديگرى پيدا كند كه نتواند تا رمضان بعد قضاى روزه را بگيرد، بايد روزه هايى را كه نگرفته، قضا نمايد. و نيز اگر در ماه رمضان غير مرض، عذر ديگرى داشته باشد و بعد از رمضان آن عذر برطرف شود و تا رمضان سال بعد به واسطه مرض نتواند روزه بگيرد، روزه هايى را كه نگرفته، بايد قضا كند.

1705 اگر در ماه رمضان به واسطه عذرى روزه نگيرد و بعد از رمضان عذر او برطرف شود و تا رمضان آينده عمدا قضاى روزه را نگيرد، بايد روزه را قضا كند و براى هر روز يك مد گندم يا جو و مانند اينها هم به فقير بدهد.

1706 اگر در قضاى روزه كوتاهى كند تا وقت تنگ شود و در تنگى وقت عذرى پيدا كند، بايد قضا را بگيرد و براى هر روز يك مد گندم يا جو و مانند اينها به فقير بدهد، بلكه اگر موقعى كه عذر دارد، تصميم داشته باشد كه بعد از برطرف شدن عذر روزه هاى خود را قضا كند، و پيش از آن كه قضا نمايد در تنگى وقت عذر پيدا كند، بايد قضاى آن را بگيرد، و احتياط واجب آن است كه براى هر روز هم يك مد غذا به فقير بدهد.

1707 اگر مرض انسان چند سال طول بكشد، بعد از آن كه خوب شد اگر تا رمضان آينده به مقدار قضا وقت داشته باشد، بايد قضاى رمضان آخر را بگيرد و براى هر روز از سالهاى پيش يك مد كه تقريبا ده سير است، طعام يعنى گندم يا جو و مانند اينها به فقير بدهد.

1708 كسى كه بايد براى هر روز يك مد طعام به فقير بدهد، مى تواند كفاره چند روز را به يك فقي بدهد.

1709 اگر قضاى روزه رمضان را چند سال تاخير بيندازد، بايد قضا را بگيرد و براى هر روز يك مد طعام به فقير بدهد.

1710 اگر روزه رمضان را عمدا نگيرد، بايد قضاى آن را به جا آورد و براى هر روز دو ماه روزه بگيرد، يا به شصت فقير طعام بدهد، يا يك بنده آزاد كند. و چنانچه تا رمضان آينده قضاى آن روزه را به جا نياورد، براى هر روز نيز دادن يك مد طعام لازم است.

1711 اگر روزه رمضان را عمدا نگيرد و در روز كارى كه روزه را باطل مى كند انجام دهد، مثلا چند مرتبه جماع كند، يك كفاره كافى است.

1712 بعد از مرگ پدر، پسر بزرگتر بايد قضاى نماز و روزه او را به تفصيلى كه در مساله گفته شد بجا آورد، ولى قضاى روزه مادر بر پسر واجب نيست.

1713 اگر پدر غير از روزه رمضان، روزه واجب ديگرى را مانند روزه نذر نگرفته باشد، بايد پسر بزرگتر قضا نمايد.

 احكام روزه مسافر

1714 مسافرى كه بايد نمازهاى چهار ركعتى را در سفر دو ركعت بخواند،نبايد روزه بگيرد. و مسافرى كه نمازش را تمام مى خواند، مثل كسى كه شغلش مسافرت، يا سفر او سفر معصيت است، بايد در سفر روزه بگيرد.

1715 مسافرت در ماه رمضان اشكال ندارد، ولى اگر براى فرار از روزه باشد،مكروه است.

1716 اگر غير روزه رمضان روزه معين ديگرى بر انسان واجب باشد، بنا براحتياط واجب نبايد در آن روز مسافرت كند، و اگر در سفر باشد، بايد قصد كند كه ده روز در جايى بماند و آن روز را روزه بگيرد، ولى اگر نذر كرده باشد روز معينى را روزه بگيرد، مى تواند در آن روز مسافرت نمايد.

1717 اگر نذر كند روزه بگيرد و روز آن را معين نكند، نمى تواند آن را در سفر بجا آورد. ولى چنانچه نذر كند كه روز معينى را در سفر روزه بگيرد، بايدآن را در سفر بجا آورد. و نيز اگر نذر كند روز معينى را چه مسافر باشد يا نباشد،روزه بگيرد، بايد آن روز را اگرچه مسافر باشد روزه بگيرد.

1718 مسافر مى تواند براى خواستن حاجت، سه روز در مدينه طيبه روزه مستحبى بگيرد.

1719 كسى كه نمى داند روزه مسافر باطل است، اگر در سفر روزه بگيرد و در بين روز مساله را بفهمد، روزه اش باطل مى شود، و اگر تا مغرب نفهمد، روزه اش صحيح است.

1720 اگر فراموش كند كه مسافر است، يا فراموش كند كه روزه مسافر باطل مى باشد و در سفر روزه بگيرد، روزه او باطل است.

1721 اگر روزه دار بعد از ظهر مسافرت نمايد، بايد روزه خود را تمام كند، و اگر پيش از ظهر مسافرت كند، وقتى به حد ترخص برسد، يعنى به جايى برسد كه ديوار شهر را نبيند و صداى اذان آن را نشنود، بايد روزه خود را باطل كند، و اگر پيش از آن روزه را باطل كند، بنابر احتياط كفاره نيز بر او واجب است.

1722 اگر مسافر پيش از ظهر به وطنش برسد، يا به جايى برسد كه مى خواهد ده روز در آن جا بماند، چنانچه كارى كه روزه را باطل مى كند انجام نداده، بايد آن روز را روزه بگيرد، و اگر انجام داده روزه آن روز بر او واجب نيست.

1723 اگر مسافر بعد از ظهر به وطنش برسد، يا به جايى برسد كه مى خواهد ده روز در آن جا بماند، نبايد آن روز را روزه بگيرد.

1724 مسافر و كسى كه از روزه گرفتن عذر دارد، مكروه است در روز ماه رمضان جماع نمايد و در خوردن و آشاميدن كاملا خود را سير كند.

 كسانى كه روزه بر آنها واجب نيست

1725 كسى كه به واسطه پيرى نمى تواند روزه بگيرد، يا براى او مشقت دارد،روزه بر او واجب نيست، ولى در صورت دوم بايد براى هر روز يك مد كه تقريبا ده سير است گندم يا جو و مانند اينها به فقير بدهد.

1726 كسى كه به واسطه پيرى روزه نگرفته، اگر بعد از ماه رمضان بتواند روزه بگيرد، بنابر احتياط واجب بايد قضاى روزهايى را كه نگرفته بجا آورد.

1727 اگر انسان مرضى دارد كه زياد تشنه مى شود و نمى تواند تشنگى را تحمل كند،يا براى او مشقت دارد، روزه بر او واجب نيست. ولى در صورت دوم بايد براى هر روز يك مد گندم يا جو و مانند اينها به فقير بدهد. و احتياط واجب آن است كه بيشتر از مقدارى كه ناچار است آب نياشامد، و چنانچه بعد بتواند روزه بگيرد، بنابر احتياط واجب بايد روزه هايى را كه نگرفته قضا نمايد.

1728 زنى كه زاييدن او نزديك است و روزه براى حملش ضرر دارد، روزه بر او واجب نيست، و بايد براى هر روز يك مد طعام، يعنى گندم يا جو و مانند اينها به فقير بدهد. و نيز اگر روزه براى خودش ضرر دارد، روزه بر او واجب نيست. و بنابر احتياط واجب بايد براى هر روز يك مد طعام به فقير بدهد، ودر هر دو صورت روزه هايى را كه نگرفته بايد قضا نمايد.

1729 زنى كه بچه شير مى دهد و شير او كم است، چه مادر بچه يا دايه او باشد، يا بى اجرت شير دهد، اگر روزه براى بچه اى كه شير مى دهد ضرر دارد، روزه براو واجب نيست و بايد براى هر روز يك مد طعام، يعنى گندم يا جو و مانند اينها به فقير بدهد. و نيز اگر براى خودش ضرر دارد، روزه بر او واجب نيست، و بنابر احتياط واجب بايد براى هر روز يك مد طعام به فقير بدهد و در هر دو صورت روزه هايى را كه نگرفته بايد قضا نمايد. ولى اگر كسى پيدا شود كه بى اجرت بچه را شير دهد، يا براى شير دادن بچه از پدر يا مادر بچه يا از كس ديگر كه اجرت او را بدهد اجرت بگيرد، احتياط واجب آن است كه بچه را به او بدهد و روزه بگيرد.

 راه ثابت شدن اول ماه

1730 اول ماه به پنج چيز ثابت مى شود: اول: آنكه خود انسان ماه را ببيند. دوم: عده اى كه از گفته آنان يقين پيدا مى شود بگويند ماه را ديده ايم. و همچنين است هر چيزى كه به واسطه آن يقين پيدا شود. سوم: دو مرد عادل بگويند كه در شب ماه را ديده ايم، ولى اگر صفت ماه را بر خلاف يكديگر بگويند، يا شهادتشان خلاف واقع باشد، مثل اين كه بگويند داخل دايره ماه طرف افق بود، اول ماه ثابت نمى شود. اما اگر در تشخيص بعضى خصوصيات اختلاف داشته باشند، مثل آن كه يكى بگويد ماه بلند بود و ديگرى بگويد نبود، به گفته آنان اول ماه ثابت مى شود. چهارم: سى روز از اول ماه شعبان بگذرد كه بواسطه آن اول ماه رمضان ثابت مى شود، و سى روز از اول رمضان بگذرد كه بواسطه آن اول ماه شوال ثابت مى شود. پنجم: حاكم شرع حكم كند كه اول ماه است.

1731 اگر حاكم شرع حكم كند كه اول ماه است، كسى هم كه تقليد او را نمى كند،بايد به حكم او عمل نمايد، ولى كسى كه مى داند حاكم شرع اشتباه كرده، نمى تواند به حكم او عمل نمايد.

1732 اول ماه با پيشگويى منجمين ثابت نمى شود، ولى اگر انسان از گفته آنان يقين پيدا كند، بايد به آن عمل نمايد.

1733 بلند بودن ماه يا دير غروب كردن آن، دليل نمى شود كه شب پيش، شب اول ماه بوده است.

1734 اگر اول ماه رمضان براى كسى ثابت نشود و روزه نگيرد، چنانچه دو مرد عادل بگويند كه شب پيش ماه را ديده ايم، بايد روزه آن روز را قضا نمايد.

1735 اگر در شهرى اول ماه ثابت شود، براى مردم شهر ديگر فايده ندارد، مگر آن دو شهر با هم نزديك باشند، يا انسان بداند كه افق آنها يكى است.

1736 اول ماه به تلگراف ثابت نمى شود، مگر دو شهرى كه از يكى به ديگرى تلگراف كرده اند نزديك يا هم افق باشند و انسان بداند تلگراف از روى حكم حاكم شرع يا شهادت دو مرد عادل بوده است.

1737 روزى را كه انسان نمى داند آخر رمضان است يا اول شوال، بايد روزه بگيرد، ولى اگر پيش از مغرب بفهمد كه اول شوال است، بايد افطار كند.

1738 اگر زندانى نتواند به ماه رمضان يقين كند، بايد به گمان عمل نمايد، و اگر آن هم ممكن نباشد، هر ماهى را كه روزه بگيرد صحيح است. و بنابر احتياط واجب بايد بعد از گذشتن يازده ماه از ماهى كه روزه گرفته، دوباره يك ماه روزه بگيرد. ولى اگر بعد گمان پيدا كرد، بايد به آن عمل نمايد.

 روزه هاى حرام و مكروه

1739 روزه عيد فطر و قربان حرام است، و نيز روزى را كه انسان نمى داند آخر شعبان است يا اول رمضان، اگر به نيت اول رمضان روزه بگيرد، حرام مى باشد.

1740 اگر زن به واسطه گرفتن روزه مستحبى حق شوهرش از بين برود، و همچنين اگر شوهر او را از گرفتن روزه مستحبى جلوگيرى كند، بنابر احتياط واجب بايد خوددارى كند.

1741 روزه مستحبى اولاد اگر اسباب اذيت پدر و مادر يا جد شود، جايز نيست، بلكه اگر اسباب اذيت آنان نشود، ولى او را از گرفتن روزه مستحبى جلوگيرى كنند، احتياط واجب آن است كه روزه نگيرد.

1742 اگر پسر بدون اجازه پدر روزه مستحبى بگيرد، و در بين روز پدر او را نهى كند، بايد افطار كند.

1743 كسى كه مى داند روزه براى او ضرر ندارد، اگرچه دكتر بگويد ضرر دارد،بايد روزه بگيرد. و كسى كه يقين يا گمان دارد كه روزه برايش ضرر دارد، اگرچه دكتر بگويد ضرر ندارد، بايد روزه نگيرد، و اگر روزه بگيرد، صحيح نيست، مگر آن كه به قصد قربت بگيرد و بعد معلوم شود ضرر نداشته.

1744 اگر انسان احتمال بدهد كه روزه برايش ضرر دارد و از آن احتمال ترس براى او پيدا شود، چنانچه احتمال او در نظر مردم بجا باشد، نبايد روزه بگيرد،و اگر روزه بگيرد صحيح نيست، مگر آن كه به قصد قربت گرفته باشد و بعد معلوم شود ضرر نداشته.

1745 كسى كه عقيده اش اين است كه روزه براى او ضرر ندارد، اگر روزه بگيرد و بعد از مغرب بفهمد روزه براى او ضرر داشته، بايد قضاى آن را بجا آورد.

1746 غير از روزه هايى كه گفته شد، روزه هاى حرام ديگرى هم هست كه در كتابهاى مفصل گفته شده است.

1747 روزه روز عاشورا و روزى كه انسان شك دارد روز عرفه است يا عيد قربان،مكروه است.

 

چيزهايى كه روزه را باطل مى كند

 چيزهايى كه روزه را باطل مى كند

1572 نه چيز روزه را باطل مى كند: اول: خوردن و آشاميدن. دوم: جماع. سوم:استمنا، و استمنا آن است كه انسان با خود كارى كند كه منى از او بيرون آيد.چهارم: دروغ بستن به خدا و پيغمبر و جانشينان پيغمبر عليهم السلام. پنجم:رساندن غبار غليظ به حلق. ششم: فرو بردن تمام سر در آب. هفتم: باقى ماندن بر جنابت و حيض و نفاس تا اذان صبح. هشتم: اماله كردن با چيزهاى روان.نهم: قى كردن. و احكام اينها در مسايل آينده گفته مى شود.

  خوردن و آشاميدن

1573 اگر روزه دار عمدا چيزى بخورد يا بياشامد، روزه او باطل مى شود، چه خوردن و آشاميدن آن چيز معمول باشد مثل نان و آب، چه معمول نباشد مثل خاك و شيره درخت، و چه كم باشد يا زياد. حتى اگر مسواك را از دهان بيرون آورد و دوباره به دهان ببرد و رطوبت آن را فرو برد، روزه او باطل مى شود، مگر آنكه رطوبت مسواك در آب دهان به طورى از بين برود كه رطوبت خارج به آن گفته نشود.

1574 اگر موقعى كه مشغول غذا خوردن است بفهمد صبح شده، بايد لقمه را از دهان بيرون آورد. و چنانچه عمدا فرو برد، روزه اش باطل است و به دستورى كه بعدا گفته خواهد شد، كفاره هم بر او واجب مى شود.

1575 اگر روزه دار سهوا چيزى بخورد يا بياشامد، روزه اش باطل نمى شود.

1576 احتياط واجب آن است كه روزه دار از استعمال آمپولى كه به جاى غذا به كار مى رود، خوددارى كند. ولى تزريق آمپولى كه عضو را بى حس مى كند يا به جاى دوا استعمال مى شود، اشكال ندارد.

1577 اگر روزه دار چيزى را كه لاى دندان مانده است، عمدا فرو ببرد، روزه اش باطل مى شود.

1578 كسى كه مى خواهد روزه بگيرد، لازم نيست پيش از اذان دندانهايش را خلال كند، ولى اگر بداند غذايى كه لاى دندان مانده در روز فرو مى رود، چنانچه خلال نكند و چيزى از آن فرو رود روزه اش باطل مى شود. بلكه اگر فرو هم نرود، بنابر احتياط واجب بايد قضاى آن روز را بگيرد.

1579 فرو بردن آب دهان، اگر چه بواسطه خيال كردن ترشى و مانند آن در دهان جمع شده باشد، روزه را باطل نمى كند.

1580 فرو بردن اخلاط سر و سينه، تا به فضاى دهان نرسيده، اشكال ندارد. ولى اگر داخل فضاى دهان شود، احتياط واجب آن است كه آن را فرو نبرد.

1581 اگر روزه دار به قدرى تشنه شود كه بترسد از تشنگى بميرد، مى تواند به اندازه اى كه از مردن نجات پيدا كند آب بياشامد، ولى روزه او باطل مى شود. و اگر ماه رمضان باشد، بايد در بقيه روز از بجا آوردن كارى كه روزه را باطل مى كند،خوددارى نمايد.

1582 جويدن غذا براى بچه يا پرنده و چشيدن غذا و مانند اينها كه معمولا به حلق نمى رسد، اگر چه اتفاقا به حلق برسد، روزه را باطل نمى كند. ولى اگر انسان ازاول بداند كه به حلق مى رسد، چنانچه فرو رود، روزه اش باطل مى شود، و بايد قضاى آن را بگيرد و كفاره هم بر او واجب است.

1583 انسان نمى تواند براى ضعف روزه را بخورد، ولى اگر ضعف او به قدرى است كه معمولا نمى شود آن را تحمل كرد، خوردن روزه اشكال ندارد.

 جماع

1584 جماع روزه را باطل مى كند، اگر چه به مقدار ختنه گاه داخل شود و منى هم بيرون نيايد.

1585 اگر كمتر از مقدار ختنه گاه داخل شود و منى هم بيرون نيايد، روزه باطل نمى شود، ولى كسى كه آلتش را بريده اند اگر كمتر از ختنه گاه را هم داخل كند، روزه اش باطل مى شود.

1586 اگر شك كند كه به اندازه ختنه گاه داخل شده يا نه، روزه او صحيح است. و كسى كه آلتش را بريده اند، اگر شك كند كه دخول شده يا نه، روزه او صحيح است.

1587 اگر فراموش كند كه روزه است و جماع نمايد، يا او را به جماع مجبور نمايند، به طورى كه از خود اختيارى نداشته باشد، روزه او باطل نمى شود. ولى چنانچه در بين جماع يادش بيايد يا ديگر مجبور نباشد، بايد فورا از حال جماع خارج شود، و اگر خارج نشود، روزه او باطل است.

 استمناء

1588 اگر روزه دار استمنا كند، يعنى با خود كارى كند كه منى از او بيرون آيد، روزه اش باطل مى شود.

1589 اگر بى اختيار منى از او بيرون آيد، روزه اش باطل نيست. ولى اگر كارى كند كه بى اختيار منى از او بيرون آيد، روزه اش باطل مى شود.

1590 هرگاه روزه دار بداند كه اگر در روز بخوابد، محتلم مى شود، يعنى در خواب منى از او بيرون مى آيد، مى تواند در روز بخوابد. و چنانچه بخوابد و محتلم هم بشود، روزه اش صحيح است.

1591 اگر روزه دار در حال بيرون آمدن منى از خواب بيدار شود، واجب نيست از بيرون آمدن آن جلوگيرى كند.

1592 روزه دارى كه محتلم شده، مى تواند بول كند و به دستورى كه در مساله گفته شد، استبرا نمايد. ولى اگر بداند به واسطه بول يا استبرا كردن باقى مانده منى از مجرى بيرون مى آيد، در صورتى كه غسل كرده باشد، نمى تواند استبرا كند.

1593 روزه دارى كه محتلم شده، اگر بداند منى در مجرى مانده و در صورتى كه پيش از غسل بول نكند بعد از غسل منى از او بيرون مى آيد، بنابر احتياط واجب بايدپيش از غسل بول كند.

1594 اگر به قصد بيرون آمدن منى كارى بكند، در صورتى كه منى ازاو بيرون نيايد، روزه اش باطل نمى شود.

1595 اگر روزه دار بدون قصد بيرون آمدن منى با كسى بازى و شوخى كند، در صورتى كه عادت نداشته باشد كه بعد از بازى و شوخى منى از او خارج شود، اگرچه اتفاقا منى بيرون آيد، روزه او صحيح است. ولى اگر شوخى را ادامه دهد تا آن جا كه نزديك است منى خارج شود، و خوددارى نكند تا خارج گردد، روزه اش باطل است.

 دروغ بستن به خدا و پيغمبر

1596 اگر روزه دار به گفتن يا به نوشتن يا به اشاره و مانند اينها، به خدا و پيغمبر و جانشينان آن حضرت عمدا نسبت دروغ بدهد، اگر چه فورا بگويد دروغ گفتم، يا توبه كند، روزه او باطل است. و احتياط واجب آن است كه حضرت زهرا سلام الله عليها و ساير پيغمبران و جانشينان آنان هم در اين حكم فرقى ندارند.

1597 اگر بخواهد خبرى را كه نمى داند راست است يا دروغ نقل كند، بنابر احتياط واجب بايد از كسى كه آن خبر را گفته يا از كتابى كه آن خبر در آن نوشته شده، نقل نمايد. ليكن اگر خودش هم خبر بدهد، روزه اش باطل نمى شود.

1598 اگر چيزى را به اعتقاد اين كه راست است از قول خدا يا پيغمبر نقل كند و بعد بفهمد دروغ بوده، روزه اش باطل نمى شود.

1599 اگر بداند دروغ بستن به خدا و پيغمبر روزه را باطل مى كند و چيزى را كه مى داند دروغ است به آنان نسبت دهد و بعدا بفهمد آن چه را كه گفته، راست بوده، روزه اش صحيح است.

1600 اگر دروغى را كه ديگرى ساخته عمدا به خدا و پيغمبر و جانشينان پيغمبر نسبت دهد، روزه اش باطل مى شود، ولى اگر از قول كسى كه آن دروغ را ساخته نقل كند، اشكال ندارد.

1601 اگر از روزه دار بپرسند كه آيا پيغمبر صلى الله عليه و آله و سلم چنين مطلبى فرموده اند و او جايى كه در جواب بايد بگويد نه، عمدا بگويد بلى، يا جايى كه بايد بگويد بلى، عمدا بگويد نه، روزه اش باطل مى شود.

1602 اگر از قول خدا يا پيغمبر حرف راستى را بگويد، بعد بگويد دروغ گفتم، يا در شب دروغى را به آنان نسبت دهد و فرداى آن روز كه روزه مى باشد بگويد آنچه ديشب گفتم راست است، روزه اش باطل مى شود.

 رساندن غبار غليظ به حلق

1603 رساندن غبار غليظ به حلق روزه را باطل مى كند، چه غبار چيزى باشد كه خوردن آن حلال است، مثل آرد، يا غبار چيزى باشد كه خوردن آن حرام است.

1604 اگر به واسطه باد غبار غليظ ى پيدا شود و انسان با اين كه متوجه است مواظبت نكند و به حلق برسد، روزه اش باطل مى شود.

1605 احتياط واجب آن است كه روزه دار دود سيگار و تنباكو و مانند اينها را هم به حلق نرساند. ولى بخار غليظ روزه را باطل نمى كند، مگر اين كه در دهان به صورت آب در آيد و فرو دهد.

1606 اگر مواظبت نكند و غبار يا بخار يا دود و مانند اينها داخل حلق شود،چنانچه يقين داشته كه به حلق نمى رسد روزه اش صحيح است.

1607 اگر فراموش كند كه روزه است و مواظبت نكند، يا بى اختيار غبار و مانند آن به حلق او برسد، روزه اش باطل نمى شود، و چنانچه ممكن است بايد آن را بيرون آورد.

 فرو بردن سر در آب

1608 اگر روزه دار عمدا تمام سر را در آب فرو برد، اگرچه باقى بدن او از آب بيرون باشد، بنا بر احتياط واجب بايد قضاى آن روزه را بگيرد. ولى اگر تمام بدن را آب بگيرد و مقدارى از سر بيرون باشد روزه او باطل نمى شود.

1609 اگر نصف سر را يك دفعه و نصف ديگر آن را دفعه ديگر در آب فرو برد،روزه اش باطل نمى شود.

1610 اگر شك كند كه تمام سر زير آب رفته يا نه روزه اش صحيح است.

1611 اگر سر زير آب برود ولى مقدارى از موها بيرون بماند، روزه باطل مى شود.

1612 احتياط واجب آن است كه سر را در گلاب فرو نبرد، ولى در آبهاى مضاف ديگر و در چيزهاى ديگر كه روان است، اشكال ندارد.

1613 اگر روزه دار بى اختيار در آب بيفتد و تمام سر او را آب بگيرد، يا فراموش كند كه روزه است و سر در آب فرو برد، روزه او باطل نمى شود.

1614 اگر عادتا با افتادن در آب سرش زير آب مى رود، چنانچه با توجه به اين مطلب خود را در آب بيندازد و سرش زير آب برود روزه اش باطل مى شود.

1615 اگر فراموش كند كه روزه است و سر را در آب فرو برد يا ديگرى به زور سر او را در آب فرو برد، چنانچه در زير آب يادش بيايد كه روزه است يا آن كس دست خود را بردارد، بايد فورا سر را بيرون آورد، و چنانچه بيرون نياورد، روزه اش باطل مى شود.

1616 اگر فراموش كند كه روزه است و به نيت غسل سر را در آب فرو برد، روزه و غسل او صحيح است.

1617 اگر بداند كه روزه است و عمدا براى غسل سر را در آب فرو برد،چنانچه روزه او روزه واجبى باشد كه مثل روزه كفاره وقت معينى ندارد، غسل صحيح و روزه باطل مى باشد. ولى اگر واجب معين باشد، اگر به فرو بردن سر در آب قصد غسل كند، روزه او باطل است و بنابر احتياط واجب غسل او هم باطل است،مگر آن كه در زير آب يا در حال خارج شدن از آب نيت غسل كند، كه در اين صورت غسل او صحيح است. و اما اگر روزه ماه رمضان باشد، هم غسل و هم روزه باطل است،مگر آن كه در همان زير آب توبه نمايد و در حال خارج شدن از آب نيت غسل كند،كه در اين صورت غسل او صحيح است.

1618 اگر براى آنكه كسى را از غرق شدن نجات دهد، سر را در آب فرو برد، اگرچه نجات دادن او واجب باشد، روزه اش باطل است.

 باقى ماندن بر جنابت و حيض و نفاس تا اذان صبح

1619 اگر جنب عمدا تا اذان صبح غسل نكند، يا اگر وظيفه او تيمم است عمدا تيمم ننمايد، روزه اش باطل است.

1620 اگر در روزه واجبى كه مثل روزه ماه رمضان وقت آن معين است، تا اذان صبح غسل نكند و تيمم هم ننمايد، روزه اش صحيح است.

1621 كسى كه جنب است و مى خواهد روزه واجبى بگيرد كه مثل روزه رمضان وقت آن معين است، چنانچه عمدا غسل نكند تا وقت تنگ شود، مى تواند با تيمم روزه بگيرد و صحيح است.

1622 اگر جنب در ماه رمضان غسل را فراموش كند و بعد از يك روز يادش بيايد، بايد روزه آن روز را قضا نمايد، و اگر بعد از چند روز يادش بيايد، بايد روزه هر چند روزى را كه يقين دارد جنب بوده قضا نمايد. مثلا اگر نمى داند سه روز جنب بوده يا چهار روز، بايد روزه سه روز را قضا كند.

1623 كسى كه در شب ماه رمضان براى هيچ كدام از غسل و تيمم وقت ندارد،اگر خود را جنب كند روزه اش باطل است و قضا و كفاره بر او واجب مى شود، ولى اگر براى تيمم وقت دارد، چنانچه خود را جنب كند، با تيمم روزه او صحيح است، ولى گناهكار است.

1624 اگر گمان كند كه به اندازه غسل وقت دارد و خود را جنب كند و بعد بفهمد وقت تنگ بوده، چنانچه تيمم كند روزه اش صحيح است.

1625 كسى كه در شب ماه رمضان جنب است و مى داند كه اگر بخوابد تا صبح بيدار نمى شود، نبايد بخوابد، و چنانچه بخوابد و تا صبح بيدار نشود، روزه اش باطل است و قضا و كفاره بر او واجب مى شود.

1626 هرگاه جنب در شب ماه رمضان بخوابد و بيدار شود، اگر احتمال بدهد كه اگر دوباره بخوابد بيدار مى شود براى غسل، مى تواند بخوابد.

1627 كسى كه در شب ماه رمضان جنب است و مى داند يا احتمال مى دهد كه اگر بخوابد پيش از اذان صبح بيدار مى شود، چنانچه تصميم داشته باشد كه بعد از بيدار شدن غسل كند و با اين تصميم بخوابد و تا اذان خواب بماند، روزه اش صحيح است.

1628 كسى كه در شب ماه رمضان جنب است و مى داند يا احتمال مى دهد كه اگر بخوابد پيش از اذان صبح بيدار مى شود، چنانچه غفلت داشته باشد كه بعد از بيدار شدن بايد غسل كند، در صورتى كه بخوابد و تا اذان صبح خواب بماند، روزه اش صحيح است.

1629 كسى كه در شب ماه رمضان جنب است و مى داند يا احتمال مى دهد كه اگر بخوابد پيش از اذان صبح بيدار مى شود، چنانچه نخواهد بعد از بيدار شدن غسل كند، يا ترديد داشته باشد كه غسل كند يا نه، در صورتى كه بخوابد و بيدار نشود، روزه اش باطل است.

1630 اگر جنب در شب ماه رمضان بخوابد و بيدار شود و بداند يا احتمال دهد كه اگر دوباره بخوابد پيش از اذان صبح بيدار مى شود و تصميم هم داشته باشد كه بعد از بيدار شدن غسل كند، چنانچه دوباره بخوابد و تا اذان صبح بيدار نشود، بايد روزه آن روز را قضا كند، و همچنين است اگر از خواب دوم بيدار شود و براى مرتبه سوم بخوابد، و كفاره بر او واجب نمى شود.

1631 خوابى را كه در آن محتلم شده نبايد خواب اول حساب كرد، بلكه اگراز آن خواب بيدار شود و دوباره بخوابد، خواب اول حساب مى شود.

1632 اگر روزه دار در روز محتلم شود، واجب نيست فورا غسل كند.

1633 هرگاه در ماه رمضان بعد از اذان صبح بيدار شود و ببيند محتلم شده، اگرچه بداند پيش از اذان محتلم شده، روزه او صحيح است.

1634 كسى كه مى خواهد قضاى روزه رمضان را بگيرد، هرگاه تا اذان صبح جنب بماند، اگر چه از روى عمد نباشد، روزه او باطل است.

1635 كسى كه مى خواهد قضاى روزه رمضان را بگيرد، اگرچه بعد از اذان صبح بيدار شود و ببيند محتلم شده و بداند پيش از اذان محتلم شده است، چنانچه وقت روزه تنگ است، مثلا پنچ روز روزه رمضان دارد، و پنج روز هم به رمضان مانده است، بعد از رمضان عوض آن را به جا آورد، و اگر وقت قضاى روزه تنگ نيست روزه بگيرد.

1636 اگر در روزه واجبى غير روزه رمضان و قضاى آن، تا اذان صبح جنب بماند، روزه اش صحيح است، چه وقت آن معين باشد و چه نباشد.

1637 اگر زن پيش از اذان صبح از حيض يا نفاس پاك شود و عمدا غسل نكند، يا اگر وظيفه او تيمم است تيمم نكند، روزه اش باطل است.

1638 اگر زن پيش از اذان صبح از حيض يا نفاس پاك شود و براى غسل وقت نداشته باشد، چنانچه بخواهد روزه ماه رمضان يا قضاى آن را بگيرد، بايد تيمم نمايد و روزه اش صحيح است، و اگر بخواهد روزه مستحب يا روزه واجب مثل روزه كفاره و روزه نذرى بگيرد، اگرچه بدون تيمم هم روزه اش صحيح است، ولى احتياط مستحب آن است كه تيمم كند.

1639 اگر زن نزديك اذان صبح از حيض يا نفاس پاك شود و براى هيچ كدام از غسل و تيمم وقت نداشته باشد، يا بعد از اذان بفهمد كه پيش از اذان پاك شده، روزه او صحيح است، ولى اگر در وسعت وقت قضاى رمضان را گرفته باشد،صحيح بودن آن اشكال دارد.

1640 اگر زن بعد از اذان صبح از خون حيض يا نفاس پاك شود، يا در بين روز شخون حيض يا نفاس ببيند، اگر چه نزديك مغرب باشد، روزه او باطل است.

1641 اگر زن غسل حيض يا نفاس را فراموش كند و بعد از يك روز يا چند روز يادش بيايد، روزه هايى كه گرفته صحيح است.

1642 اگر زن پيش از اذان صبح در ماه رمضان از حيض يا نفاس پاك شود ودر غسل كردن كوتاهى كند و تا اذان غسل نكند و در تنگى وقت تيمم هم نكند، روزه اش باطل است. ولى چنانچه كوتاهى نكند، مثلا منتظر باشد كه حمام زنانه شود، اگرچه سه مرتبه بخوابد و تا اذان غسل نكند، در صورتى كه تيمم كند روزه او صحيح است.

1643 اگر زنى كه در حال استحاضه است، غسلهاى خود را به تفصيلى كه در احكام استحاضه در مساله به بعد گفته شد به جا آورد، روزه او صحيح است.

1644 كسى كه مس ميت كرده، يعنى جايى از بدن خود را به بدن ميت رسانده،مى تواند بدون غسل مس ميت روزه بگيرد. و اگر در حال روزه هم ميت را مس نمايد،روزه او باطل نمى شود.

 اماله كردن

1645 اماله كردن با چيز روان اگرچه از روى ناچارى و براى معالجه باشد، روزه را باطل مى كند، ولى استعمال شيافهايى كه براى معالجه است اشكال ندارد، و احتياط واجب آن است كه از استعمال شيافهايى كه براى كيف كردن است، مثل شياف ترياك يا براى تغذيه از اين مجرا است، خوددارى نمايند.

 قى كردن

1646 هرگاه روزه دار عمدا قى كند - اگر چه به واسطه مرض و مانند آن ناچار باشد - روزه اش باطل مى شود، ولى اگر سهوا يا بى اختيار قى كند، اشكال ندارد.

1647 اگر در شب چيزى بخورد كه مى داند به واسطه خوردن آن در روز بى اختيار قى مى كند، احتياط واجب آن است كه روزه آن روز را قضا نمايد.

1648 اگر روزه دار بتواند از قى كردن خوددارى كند، چنانچه براى او ضرر و مشقت نداشته باشد، بايد خوددارى نمايد.

1649 اگر مگس در گلوى روزه دار برود، چنانچه به قدرى پايين رود كه به فرو بردن آن خوردن نمى گويند، لازم نيست آن را بيرون آورد و روزه او صحيح است، واگر به اين مقدار پايين نرود، بايد آن را بيرون آورد، اگرچه موجب شود كه قى كند و روزه اش باطل شود، و چنانچه فرو برد روزه اش باطل مى شود، و بنابر احتياط واجب بايد كفاره جمع بدهد.

1650 اگر سهوا چيزى را فرو ببرد و پيش از رسيدن به شكم يادش بيايد كه روزه است، چنانچه به قدرى پايين رفته باشد كه اگر آن را داخل شكم كند خوردن نمى گويند، لازم نيست آن را بيرون آورد و روزه او صحيح است.

1651 اگر يقين داشته باشد كه به واسطه آروغ زدن چيزى از گلو بيرون مى آيد، نبايد عمدا آروغ بزند، ولى اگر يقين نداشته باشد اشكال ندارد.

1652 اگر آروغ بزند و بدون اختيار چيزى در گلو يا دهانش بيايد آن را بيرون بريزد، و اگر بى اختيار فرو رود، روزه اش صحيح است.

احكام  روزه و ماه رمضان

حضرت امام خميني(ره)

 

روزه

روزه آن است كه انسان براى انجام فرمان خداوند عالم از اذان صبح تا مغرب از چيزهايى كه روزه را باطل مى كند و شرح آنها بعدا گفته مى شود، خوددارى نمايد.

نيت

1550 لازم نيست انسان نيت روزه را از قلب خود بگذراند يا مثلا بگويد فردا را روزه مى گيرم بلكه همين قدر كه براى انجام فرمان خداوند عالم از اذان صبح تا مغرب كارى كه روزه را باطل مى كند انجام ندهد، كافى است و براى آن كه يقين كند تمام اين مدت را روزه بوده، بايد مقدارى پيش از اذان صبح و مقدارى هم بعد از مغرب از انجام كارى كه روزه را باطل مى كند خوددارى نمايد.

1551 انسان مى تواند در هر شب از ماه رمضان برا روزه فرداى آن نيت كند بهتر است كه شب اول ما هم نيت روزه همه ماه را بنمايد.

1552 از اول شب ماه رمضان تا اذان صبح، هر وقت نيت روزه فردا را بكند اشكال ندارد.

1553 وقت نيت روزه مستحبى از اول شب است تا موقعى كه به اندازه نيت كردن به مغرب وقت مانده باشد، كه اگر تا اين وقت كارى كه روزه را باطل مى كند انجام نداده باشد و نيت روزه مستحبى كند، روزه او صحيح است.

1554 كسى كه پيش از اذان صبح بدون نيت روزه خوابيده است، اگر پيش از ظهر بيدار شود و نيت كند، روزه او صحيح است چه روزه او واجب باشد چه مستحب، و اگر بعد از ظهر بيدار شود، نمى تواند نيت روزه واجب نمايد.

1555 اگر بخواهد غير روزه رمضان، روزه ديگرى بگيرد بايد آن را معين نمايد، مثلا نيت كند كه روزه قضا يا روزه نذر مى گيرم، ولى در ماه رمضان لازم نيست نيت كند كه روزه ماه رمضان مى گيرم، بلكه اگر نداند ماه رمضان است، يا فراموش نمايد و روزه ديگرى را نيت كند، روزه ماه رمضان حساب مى شود.

1556 اگر بداند ماه رمضان است و عمدا نيت روزه غير رمضان كند، نه روزه رمضان حساب مى شود و نه روزه اى كه قصد كرده است.

1557 سوم بوده،روزه او صحيح است.

1558 اگر پيش از اذان صبح نيت كند و بيهوش شود و در بين روز به هوش آيد، بنابر احتياط واجب بايد روزه آن روز را تمام نمايد و اگر تمام نكرد،قضاى آن را بجا آورد.

1559 اگر پيش از اذان صبح نيت كند و مست شود و در بين روز بهوش آيد، احتياط واجب آن است كه روزه آن روز را تمام كند و قضاى آن را هم بجا آورد.

1560 اگر پيش از اذان صبح نيت كند و بخوابد و بعد از مغرب بيدار شود،روزه اش صحيح است.

1561 اگر نداند يا فراموش كند كه ماه رمضان است و پيش از ظهر ملتفت شود،چنانچه كارى كه روزه را باطل مى كند انجام نداده باشد، بايد نيت كند و روزه او صحيح است و اگر كارى كه روزه را باطل مى كند انجام داده باشد، يا بعداز ظهر ملتفت شود كه ماه رمضان است، روزه او باطل مى باشد ولى بايد تا مغرب كارى كه روزه را باطل مى كند انجام ندهد و بعد از رمضان هم روزه آن روز را قضا نمايد.

1562 اگر بچه پيش از اذان صبح ماه رمضان بالغ شود، بايد روزه بگيرد، واگر بعد از اذان بالغ شود، روزه آن روز بر او واجب نيست.

1563 كسى كه براى به جا آوردن روزه ميتى اجير شده اگر روزه مستحبى بگيرد اشكال ندارد، ولى كسى كه روزه قضا يا روزه واجب ديگرى دارد، نمى تواند روزه مستحبى بگيرد. و چنانچه فراموش كند و روزه مستحب بگيرد، در صورتى كه پيش از ظهر يادش بيايد، روزه مستحبى او به هم مى خورد و مى تواند نيت خود را به روزه واجب برگرداند. و اگر بعد از ظهر ملتفت شود، روزه او باطل است، و اگر بعداز مغرب يادش بيايد، روزه اش صحيح است، اگر چه بى اشكال نيست.

1564 اگر غير از روزه ماه رمضان، روزه معين ديگرى بر انسان واجب باشد، مثلا نذر كرده باشد كه روز معينى را روزه بگيرد، چنانچه عمدا تا اذان صبح نيت نكند،روزه اش باطل است، و اگر نداند كه روزه آن روز بر او واجب است، يا فراموش كند و پيش از ظهر يادش بيايد، چنانچه كارى كه روزه را باطل مى كند انجام نداده باشد، روزه او صحيح و گرنه باطل مى باشد.

1565 اگر براى روزه واجب غير معينى مثل روزه كفاره، عمدا تا نزديك ظهر نيت نكند، اشكال ندارد. بلكه اگر پيش از نيت تصميم داشته باشد كه روزه نگيرد، يا ترديد داشته باشد كه بگيرد يا نه، چنانچه كارى كه روزه را باطل مى كند انجام نداده باشد، و پيش از ظهر نيت كند، روزه او صحيح است.

1566 اگر در ماه رمضان پيش از ظهر كافر مسلمان شود و از اذان صبح تا آن وقت كارى كه روزه را باطل مى كند انجام نداده باشد، نمى تواند روزه بگيرد و قضا هم ندارد.

1567 اگر مريض پيش از ظهر ماه رمضان خوب شود و از اذان صبح تا آن وقت كارى كه روزه را باطل مى كند انجام نداده باشد، بايد نيت روزه كند و آن روز را روزه بگيرد، و چنانچه بعد از ظهر خوب شود، روزه آن روزه بر او واجب نيست.

1568 روزى را كه انسان شك دارد آخر شعبان است يا اول رمضان واجب نيست روزه بگيرد، و اگر بخواهد روزه بگيرد مى تواند نيت روزه رمضان كند، ولى اگر نيت روزه قضا و مانند آن بنمايد و چنانچه بعد معلوم شود رمضان بوده، از رمضان حساب مى شود.

1569 اگر روزى را كه شك دارد آخر شعبان است يا اول رمضان، به نيت روزه قضا يا روزه مستحبى و مانند آن روزه بگيرد، و در بين روز بفهمد كه ماه رمضان است بايد نيت روزه رمضان كند.

1570 اگر در روزه واجب معينى مثل روزه رمضان از نيت روزه گرفتن برگردد، روزه اش باطل است، ولى چنانچه نيت كند كه چيزى را كه روزه را باطل مى كند بجا آورد در صورتى كه آن را انجام ندهد، روزه اش باطل نمى شود.

1571 در روزه مستحب و روزه واجبى كه وقت آن معين نيست مثل روزه كفاره، اگر قصد كند كارى كه روزه را باطل مى كند انجام دهد، يا مردد شود كه به جا آورد يا نه،چنانچه به جا نياورد و پيش از ظهر دوباره نيت روزه كند، روزه او صحيح است.

 

 

1